۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۲
کد خبر: ۱۵٬۹۰۰

صورت‌جلسه یک تجربه ملی

چک بی‌محل غرب

سیدحسین موسوی _ آگاه مسائل اندیشه

اول گفتند راه باز است. تحریم‌ها می‌روند. خورشید سرمایه‌گذاری طلوع می‌کند. ما هم باور کردیم. قلم گرفتیم، امضا زدیم، صبر کردیم. اما هر بار که موعد نقدشدن رسید، «چک» با مهر درشت «غیرقابل‌پرداخت» برگشت خورد. قصدم ملامت اشخاص نیست؛ صورت‌جلسه یک تجربه ملی است. تجربه‌ای که اگر با دقت نخوانیم، دوباره می‌افتیم در صف طولانی امیدهای بلامحل.

چک بی‌محل غرب

آگاه: در این سال‌ها هرجا به غرب تکیه کردیم، بر زمینی سُر قدم گذاشتیم و فقط هر جا بر توان خود و هم‌پیمانان واقعی منطقه‌ای ایستادیم، زمین سفت شد. این گزاره شعاری نیست؛ حاصل ده‌ها بار آزمون و خطاست. برای همین است که می‌گوییم «بی‌اعتمادی به غرب» یک راهبرد بنیادین است، نه یک قهر مقطعی!
از سیاست آغاز کنیم. غرب همیشه با لبخند عکس یادگاری می‌گیرد، اما پشت دوربین، بندهای پنهانش را محکم گره می‌زند. توافق می‌کند، امضا می‌کند، اما «راستی‌آزمایی» را بی‌انتها می‌کشد و «تهدید» را فوری می‌کند. هر گامی که شما برای حسن‌نیت برداشتید، تبدیل شد به «کف مطالبات» طرف مقابل. امتیاز دادید، گفتند «شروع خوبی است»؛ تضمین خواستید، گفتند «در نظام ما تضمین شخصی معنایی ندارد.» نتیجه؟ فرسایش زمان، فرار سرمایه سیاسی و بازتولید همان فشارهایی که قرار بود با توافق، خاکستر شوند.

چک بی‌محل غرب
نمونه عینی دیگر در رفتار اروپاست. پایتخت‌های پرزرق‌وبرق، سازوکارهایی ساختند با اسامی آراسته و وعده‌های خوش‌بو؛ اما کارکرد واقعی‌شان «تعلیق امید» بود، نه «تعلیق تحریم»، توجیه‌ها هم آشنا بودند؛ «شرایط پیچیده است»، «شرکای ما هماهنگ نیستند»، «انتخابات نزدیک است.» ما در راهروهای دیپلماسی قدم می‌زدیم، آنها در اتاق‌های فکر، سناریوهای فشار تازه می‌نوشتند. هر بار که از خط‌قرمزهای ملی کوتاه آمدیم تا «اعتمادسازی» کنیم، همان عقب‌نشینی، به‌عنوان «ضعف» صورت‌بندی شد و امتیاز بعدی را طلب کردند. این منطق بازی است، نه سوءتفاهم فردی.
به اقتصاد که می‌رسیم، خسارت‌ها روشن‌تر است. سال‌ها معطل «سیگنال مثبت» از آن‌سوی اقیانوس ماندیم تا فلان بانک بزرگ جرئت کند با ایران کار کند. در این معطلی، اصلاحات درون‌زا در مالیات، بهره‌وری و حکمرانی تولید عقب افتاد. به امید گشایش ناگهانی از بیرون، پروژه‌های زیرساختی را نصفه پیش بردیم، برنامه‌ریزی‌های ارزی را به «گمانه» بند زدیم و هر بار با اولین شایعه، بازار لرزید. پول ملی، قربانی روان‌شناسی وابسته شد. تازه هرجا درآمدی شکل گرفت، مسیر انتقالش به گروگان قواعدی افتاد که خودشان نوشته و خودشان هم هر روز تفسیر جدیدی برایش صادر کردند. نتیجه ملموس بود، هزینه مبادله بالا، ریسک سیاسی مزمن و سهم کمتر تولیدکننده ایرانی از زنجیره ارزش.
در تجارت خارجی، نسخه‌ای پیچیدند به اسم «ادغام در اقتصاد جهانی»؛ اما واقعیت «ادغام در نظام سلطه» بود، نه اقتصاد آزاد. گفتند استانداردها را بپذیرید تا به نظام مالی جهان بپیوندید؛ پذیرفتیم، اما هر بار پله‌ای تازه گذاشتند و گفتند «هنوز کافی نیست».
دسترسی به فناوری‌های کلیدی را مشروط کردند، انتقال دانش را به «مجوزهای قطره‌چکانی» گره زدند و در بزنگاه‌ها، پیچ را سفت‌تر کردند. اینجا بود که مفهوم «اقتصاد مقاومتی» از شعار بیرون آمد و به عقل معاش بدل شد. اگر گلوگاه‌های فناوری و مالی را در اختیار دیگران بگذارید، روزی گلوگیرتان می‌شوند.
در فرهنگ، میدان دوگانه‌تر اما بی‌رحم‌تر است. سکوهای بزرگ غربی خود را بی‌طرف می‌نامند، اما الگوریتم‌هایشان ذائقه‌سازی می‌کنند، نه حقیقت‌پردازی. روایت‌های ما را در حاشیه می‌نشانند و روایت مطلوب خود را در صدر می‌آورند. روزهایی که تصویر کودک زیر آوار باید دنیا را تکان می‌داد، «سیاست‌های مبهم محتوا» بهانه شد برای پنهان‌کاری. در دانشگاه‌ها، بسته‌های آموزشی با برچسب «استاندارد جهانی»، به‌تدریج حافظه تاریخی و هویت ملی را لاغر کرد. همین‌جا باید انصاف داد که بسیاری از مدیران فرهنگی با نیت «ارتباط با جهان» میدان را باز کردند؛ خطا نه در نیت که در شناخت بود. جهان برابر با غرب نیست و غرب رسانه‌ای، برابر با حقیقت نیست.
درون سیاست هم ضعف‌هایی داشتیم. گاهی شیفته فرم شدیم و از محتوا جا ماندیم؛ گاهی مسابقه گذاشتیم برای «کسب لبخند غرب» و فراموش کردیم که لبخند، متر منافع نیست. گاهی به جای ساختن زیرساخت‌های حقوقی داخلی برای خنثی‌سازی فشار، منتظر «حُسن‌نیت» طرف مقابل نشستیم. نقد منصفانه یعنی همین، بپذیریم در محاسبه، وزن «قدرت ملی» را کمتر و وزن «قول شفاهی» را بیشتر گرفتیم.
پس چرا «بی‌اعتمادی به غرب» راهبرد است؟ چون باعقل و تجربه همسوست. راهبرد یعنی قاعده ثابت بازی، نه واکنش احساسی به یک رفتار. بی‌اعتمادی راهبردی می‌گوید در هر تعامل، بدترین سناریوی طرف مقابل را هم لحاظ کن؛ برای هر تعهد، ضمانت سخت بگیر؛ برای هر گشایش، مسیر جایگزین داشته باش؛ برای هر وعده، جدول زمان‌بندی و مکانیسم تنبیه و تشویق بگذار. بی‌اعتمادی راهبردی، به معنای قطع رابطه نیست؛ به‌معنای تنظیم رابطه بر مبنای بازدارندگی، تنوع شرکا و اتکای درون‌زا است. در این چارچوب، شرق و جنوب جهانی، همسایگان و بلوک‌های نوظهور، از «گزینه‌های فرعی» به «ستون‌های توازن» بدل می‌شوند.
تجربه سال‌های اخیر همچنین آموخت که بازدارندگی واقعی (در دفاع، اقتصاد و فرهنگ) مذاکره را «موازنه‌مند» می‌کند. هرجا دست ما پر بود، طرف مقابل به‌سرعت از زبان تهدید به زبان معامله تغییر لحن داد. هرجا دست ما خالی شد، همان‌ها که دیروز «دوست» می‌نمودند، امروز نسخه‌ فشار مضاعف پیچیدند. این قانون سیاست است که احترام را می‌خرند، نه التماس را. در میدان رسانه نیز همین است؛ هرجا روایت بدیل ساختیم و شبکه توزیع بومی را تقویت کردیم، دیوار سانسور کوتاه شد و حقیقت راه خود را باز کرد.
اکنون وقت بستن دفتر «انتظار گشایش بیرونی» و باز کردن کتاب «ابتکار درونی» است. باید اقتصاد را بر مالیات عادلانه، بهره‌وری تولید و اتصال هوشمند به زنجیره‌های منطقه‌ای استوار کرد؛ نه بر نوسان لبخند سفارتخانه‌ها. باید دیپلماسی را از «تک‌مسیر غربی» بیرون کشید و به «شبکه چندمسیره» گره زد؛ از آسیای غربی تا آسیای شرقی، از آفریقا تا آمریکای لاتین. در فرهنگ هم باید از مصرف‌کننده منفعل، به تولیدکننده فعال تبدیل شد؛ سکو ساخت، روایت ساخت، مدرسه و رسانه را بر هویت ملی و ایمان مردم بنا کرد.
بی‌اعتمادی راهبردی یعنی کار را چنان محکم ببندیم که اگر غرب عهدشکنی کرد (که می‌کند) چرخ ما نایستد. یعنی قراردادها را با «ضمانت اجرا» ببندیم، پول را از مسیرهای امن جابه‌جا کنیم، تکنولوژی‌های کلیدی را بومی‌سازی کنیم و قدرت رسانه‌ای را ملی کنیم. آنگاه تعامل با غرب نه تهدید که یکی از فرصت‌ها خواهد بود؛ فرصتی که اگر نخواست، می‌رود و اگر خواست، با احترام می‌آید.
چک بی‌محل را دیگر نباید به صندوق امید انداخت. حساب‌وکتاب را باید بر موجودی واقعی قدرت ملی نوشت. راه روشن است؛ بازدارندگی درون‌زا، دیپلماسی متوازن، اقتصاد مقاوم و فرهنگ خودباور. این چهار ضلع، قاب امنیت و رفاه ایرانی است. اعتماد بی‌گارانتی، نام دیگر سادگی است؛ ایران امروز، ساده نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.