نامه فائزه هاشمی از زندان اوین و نقد رفتارهای دیکتاتورمآبانه و فاشیستی جماعتی که خود را مبارز راه آزادی می‌خوانند، طی روزهای اخیر به یکی از داغ‌ترین و پُربحث‌ترین موضوعات محافل سیاسی و رسانه‌ای بدل شده است. طی روزهای اخیر، نامه‌ای منتسب به فائزه هاشمی که از سال۱۴۰۱ به‌دلیل محکومیت در دو پرونده به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به مقدسات به ۱۵ و ۳۷ماه حبس تعزیری محکوم شده و هم‌اکنون در زندان است، در فضای مجازی منتشر شده که در آن وی وضعیت پیرامون خود را تشریح کرده است.

دیکتاتورهای نوبلی در اوین

آگاه: بخش‌هایی از این نامه واقعیتی را از آنچه در زندان‌ها به‌ویژه در بخش‌های معروف به «زندانی‌های سیاسی» می‌گذرد برای اولین‌بار برملا کرده است. هاشمی در بخش‌هایی از یادداشت خود به خفقان در بندهای خاص اشاره کرده است؛ البته نه خفقانی که توسط اداره‌کنندگان زندان ایجاد شده است، بلکه بدرفتاری‌ها و ظلم‌هایی که عده خاصی از زندانی‌ها نسبت به همبندی‌های خود روا می‌‎کنند. نامه غیرمنتظره فائزه هاشمی با این عبارت آغاز شده است: «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند.»
طبق این نامه در بندی که هاشمی در زندان اوین حضور دارد «هم‌بندی، هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط‌قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب‌وشتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند؛ چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده است.» هاشمی در ادامه روایت خود از بند زنان زندان اوین، به موضوع قابل تأملی اشاره می‌کند؛ به گفته وی، زندانیان جدیدالورود در هنگام ورود به زندان و مواجهه با برخی زندانیان قدیمی شوکه می‌شوند؛ چراکه رفتار این افراد با آنچه تازه‌واردها تصور داشتند، تفاوت بسیاری دارد. بنابر روایت فائزه هاشمی، تازه‌واردها در مواجهه با افرادی که شاید آن‌ها را الگوی خود می‌دانستند، شوکه و مبهوت و پشیمان می‌شوند و می‌گویند که «این‌ها بودند چهره‌هایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر می‌کردیم و چه دیدیم؟... در زندان که قدرتی ندارند این‌گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند...» هاشمی در توصیف برخی از هم‌بندی‌های خود نوشته است: «برای برخی از این مبارزین، زندان مکانی است که با آن شخصیت و اعتبار و شهرت کسب کرده و می‌کنند. فقط بودن در زندان برایشان ارزش است.»
فائزه هاشمی در این نامه سرگشاده و افشاگرانه خود از درون زندان که باید آن را رنج‌نامه نامید، این را نیز نوشته است که به‌دلیل تلاش برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری توسط برخی از زندانیان تهدید به قتل شده است! نکته قابل تامل آنکه پس از انتشار نامه افشاگرانه فائزه هاشمی علیه رفتارهای دیکتاتورمآبانه و فاشیستی برخی زندانیان در بند زنان زندان اوین، بسیاری از همقطاران و همفکران فائزه هاشمی که دارای تجربیات مشابه بودند، روایت او را تایید کردند و اقدام او در راستای به‌پاخاستن علیه این دیکتاتورهای کوچک را ستودند.

رجوی‌های به‌روزشده
اما نامه فائزه هاشمی روایت صادقانه و بدون روتوشی است از ذات و ماهیت عناصری که رویکرد تقابلی و عناد و غرض‌ورزی با نظام جمهوری اسلامی ایران را به کسب‌وکار خود تبدیل کرده‌اند و با «باند» و «فاند» از ناحیه غرب و دشمنان مردم ایران و اختاپوس رسانه‌ای صهیونیستی، برجسته می‌شوند. این نامه هیمنه کسانی را شکست که به‌دروغ به نمادهای مبارز حقوق بشر تبدیل شده‌اند، حال‌آنکه خود در فضای کوچک زیستشان، بزرگ‌ترین ناقضان حقوق بشر و حقوق همنوع خود هستند و اگر فضا را مساعد ببینند از بسط و گسترش این نقض‌ها و جنایات ابایی ندارند و می‌توانند در قامت دیکتاتوری بی‌رحم ظاهر شوند.
از نمونه‌های متأخر این دسته، می‌توان به «آنگ سان سوچی» سیاستمدار میانماری اشاره کرد که با فشار و تحریک غرب و آمریکا، برنده جایزه صلح نوبل شد اما وقتی خود قدرت را در دست گرفت، آمر به قتل تعداد زیادی شهروند میانماری شد. در داخل نیز از این قبیل نمونه‌ها داریم؛ «مسعود رجوی» که مستقیم و غیرمستقیم در قتل و ترور حدود ۱۷هزار ایرانی نقش دارد، روزگاری زندانی سیاسی بود و داعیه آزادی و برابری را داشت اما به محض فرصت جولان، همگان دیدند و فهمیدند که رجوی چه موجود خونخوار و رذلی است و علاوه‌بر سرکردگی یک گروهک تروریستی، از همراهی با صدام برای کشتار هم‌وطنانش نیز ابایی ندارد. اینجاست که تفاوت انگیزه‌ها مشخص می‌شود؛ در عصر ستم‌شاهی، زندانیان سیاسی ولایت‌مدار، ازآنجایی‌که دغدغه دین و مردم را داشتند، سلوک الهی و مردم‌مدارانه را در پیش گرفتند و در اعصار بعدی، خدمتگزار مردم و دین شدند و زندانیانی شبیه رجوی نیز به جرگه تروریست‌ها و قاتلین مردم پیوستند.
رجوی‌های بالقوه، اکنون نیز موجود هستند؛ آنها که اگرچه به حکم قانون و به سبب اعمال ضدامنیتی و مجرمانه‌شان در زندان به سر می‌برند، اما همچون رجوی در سودای تهدید و تحدید امنیت مردم ایران هستند؛ آنها که از داخل زندان، دروغ‌پراکنی می‌کنند و برای دشمنان، خوراک خبری تولید می‌کنند؛ آنها که با فشار و تحریک سردمداران ضدایرانی رژیم‌های غربی برنده جایزه به‌اصطلاح صلح نوبل می‌شوند و همسر و فرزندانشان در ممالک غربی با پول‌ها و فاندهای اعطایی، مشغول عیش و طرب می‌شوند و خود نیز از داخل زندان به مأموریت ننگینشان علیه نظام و مردم ایران ادامه می‌دهند. آنها که مدت‌هاست وطن خود را فروخته‌ و مزدور سازمان‌های جاسوسی بیگانه شده‌اند و ماموریت دارند که از داخل زندان، با ایجاد کلونی و دیکتاتوری، امور خصمانه محول شده را به پیش ببرند.
بسیاری معتقدند اشاره اصلی فائزه هاشمی در نامه افشاگرانه‌اش، چهره شناخته شده و باند او در داخل زندان اوین بوده است؛ عنصر مجرمی که ارتباطات گسترده‌ای با نیروهای غربی دارد، به‌نحوی‌که در داخل زندان برای مُطیع و مُنقاد کردن زندانیان، به آنان وعده می‌دهد که پس از آزادی آنها از زندان، مقدمات خروجشان از کشور و دریافت پناهندگی از کشورهای غربی را برای آنها فراهم می‌آورد! همان عنصری است که چندی پیش جایزه سفارشی و صهیونیستی صلح نوبل را دریافت کرد؛ او در بند زنان زندان اوین دیکتاتوری مخوف خود را راه انداخته است و هر زندانی‌ای که با رویکردهای براندازانه و ضدایرانی او به مخالفت بپردازد را به نوچه‌هایش برای آزار و ایذا می‌سپارد. به‌نحوی‌که به گواه نامه اخیر فائزه هاشمی، چنانچه در جریان انتخابات اخیر، یک زندانی قصد رأی دادن و مشارکت سیاسی را داشت، با تهدید به قتل مواجه می‌شد.
اما یکی دیگر از نکات قابل تأمل رنجنامه اخیر فائزه هاشمی، اشاره او به دروغ‌پردازی‌هایی است که از داخل زندان به بیرون درز پیدا می‌کند؛ جعلیات و دروغ‌پردازی‌هایی نظیر نبود دارو و امکانات بهداشتی و رفاهی در زندان یا نحوه برخورد زندانبانان با زندانیان. با نگاهی به نحوه رفتار و کنش آین فرد شناخته شده در داخل زندان کاملا مشخص و آشکار است که این دروغ‌ها و اکاذیب از ناحیه او و باند منتسب به او که به باند «نوبلی‌ها» معروف هستند سر از رسانه‌های ضدانقلاب و نهادهای به‌اصطلاح حقوق بشری غربی درمی‌آورد؛ در این بین، سرپل‌های نفاق یعنی افرادی همچون تقی رحمانی، شیرین عبادی، رضا علیجانی، اردشیر امیرارجمند و زهرا مریخی نیز نقش‌هایی را برعهده دارند و در یک ماموریت تعریف‌شده، نقش مکمل دروغ‌پردازی‌ها از داخل زندان را ایفا می‌کنند و بدین ترتیب، دست سردمداران رژیم‌های غربی برای اعمال تحریم‌های حقوق بشری علیه مردم ایران باز می‌شود؛ تحریم‌هایی که بهانه و مستمسک آنها، مشتی دروغ تولیدشده توسط فرد مورد نظر و یاران لندن‌نشین و پاریس‌نشین اوست.
نامه اخیر و افشاگرانه فائزه هاشمی که از آن با عنوان رنجنامه یاد می‌شود، می‌توان به معنای تنبّه و ندامت او باشد؛ تنبّه و ندامت بابت سنگ مُشتی مزدور و عنصر ضدایرانی را به سینه‌زدن که زندان رفتنشان نیز در چارچوب مأموریت تفویض شده از ناحیه سرویس‌های غربی است؛ عناصر وطن‌فروشی که با گروهک تروریستی منافقین و صهیونیست‌ها، در هماهنگی و هم‌افزایی کامل هستند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.