حمله حساب‌شده و سنگین رژیم صهیونیستی با ۸۳بمب هزارکیلویی و به شهادت رساندن دبیرکل حزب‌الله، شروع یک روند تازه در جنایات آنها نبوده است؛ این مسیر طی ماه‌های گذشته آغاز شده است و پس از ویرانگری‌های گسترده در غزه، روند انتقام‌گیری از حزب‌الله لبنان که از شروع طوفان‌الاقصی حامی مقاومت بوده‌، شدت گرفته‌ است.

جنگ در تهران یا تل‌آویو

آگاه: اقدامات رژیم با ترور فرماندهان میانی و سپس عالی‌رتبه حزب‌الله آغاز شد و انفجار پیجرهای اطلاع‌رسانی حزب‌الله فرصت مغتنم برای گسترش آن را فراهم ساخت؛ به‌گونه‌ای که در روز جمعه ۳۱شهریورماه، شهید ابراهیم عقیل به همراه ۱۵نفر از فرماندهان یگان رضوان در حمله هوایی جنگنده‌های رژیم صهیونسیتی به شهادت رسیدند.

مشروعیت عبور از خطوط قرمز
پیش از این نیز هم‌زمان با به شهادت رساندن فواد شکر در لبنان، اسماعیل هنیه، رهبر حماس که برای مراسم تحلیف رییس‌جمهوری ایران به کشور ما آمده بود، در تهران ترور شد. از همان زمان مشخص بود که رژیم از همه خط‌قرمزهای ممکن عبور کرده است و بقای خود را در تثبیت خشونت‌بار و سرکوبگر خود در منطقه می‌بیند. این مسئله در مورد آینده سیاسی نتانیاهو نیز عامل بسیار مهمی به شمار می‌آید، چراکه هرگونه شکست در این جنگ به منزله پایان دوران فعالیت سیاسی او خواهد بود. رژیم و به‌طور ویژه نتانیاهو دریافته‌اند که تنها در صورت اینکه افکار عمومی در سرزمین‌های اشغالی آنها را برنده بلامنازع این جنگ بداند، مشروعیت سیاسی رژیم و کابینه جنایتکار او تضمین خواهد شد. به همین دلیل در نبردی که آن را به‌منزله مرز حیات و ممات خود می‌داند بدون ذره‌ای تردید و بی‌توجه به همه اصول پذیرفته حقوق بین‌الملل هرگونه ترور یا نسل‌کشی را هدف مشروع می‌شناسد.

نقش پذیرفته‌شده جنایتکار
ممکن است برای برخی این تصور وجود داشته باشد که رژیم صهیونیستی از دیرباز تلاش گسترده‌ای برای کسب وجهه مطلوب بین‌المللی داشته و بر تعریف تصویر خود به‌عنوان یک جامعه دموکراتیک پیشرفته در قلب آسیای غربی متمرکز بوده و این با رفتار امروز آنها در غزه و لبنان در تعارض است. پاسخ آنجاست که پس از حمله طوفان الاقصی و به چالش کشیده شدن عناصر حیاتی و اقتدار ساختاری رژیم شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که رژیم مجبور به نسل‌کشی گسترده و تخریب چهره دروغین دموکراتیک خود شد، بر همین مبنا بیش از ۴۰هزار نفر که تعداد زیادی از آنها زن و کودک هستند به شهادت رسیدند و در عمل افکار عمومی با تصویر واقعی و خونریز این رژیم آشنا شد. این چهره جدید دیگر محدودیت‌های گذشته را نداشت که بخواهد خود را به حقوق بشر پایبند نشان بدهد و شاید در طولانی‌مدت دوباره به بازسازی وجهه‌اش بپردازد اما با ازدست‌دادن وجهه دموکراتیک در عمل بهترین فرصت را برای دست‌زدن به هر جنایت آشکاری به دست آورد. به‌طور خلاصه وقتی تصویر رژیم به ناقض بزرگ قوانین بین‌الملل و حقوق بشر تبدیل شده دیگر باید از چهره قبلی دست بشوید و از مزایای این چهره خونریز استفاده کند. بر همین اساس، با سبوعیت تمام می‌خواهد هر مانعی که ممکن است را از سر راه خود بردارد تا در آینده دوباره برای آن هزینه ندهد.

تله یا تابوی جنگ
یکی از موضوعاتی که در ماه‌های نخست حمله رژیم به غزه پس از طوفان‌الاقصی از سوی سیاستمداران و کارشناسان بین‌الملل مطرح می‌شد، تلاش برای درگیر کردن ایران در این جنگ و گسترده‌تر کردن ابعاد آن برای کسب حمایت‌های بیشتر بود. بر این اساس رژیم به‌دنبال آن بود تا درگیری با ایران را بهانه مداخله بیشتر آمریکا در جنگ کند و در کنار حمایت‌های گسترده تسلیحاتی و لجستیکی از حمایت‌های رزمی مستقیم آمریکا برخوردار شود. با عبور از بحران ماه‌های اول طوفان الاقصی و باز احیای پایه‌های ثبات سیاسی رژیم و همانگونه که پیشتر توضیح داده شد رژیم با پذیرش تصویر شیطانی از تله جنگ به‌عنوان تابویی که در برابر زیاده‌خواهی‌هیش برای جبهه مقاومت محدودیت ایجاد کند، استفاده کرد. رژیم به این نتیجه رسیده است که تله جنگ یا به عاملی برای پرهیز از جنگ گسترده بدل شده یا بهانه‌ای است برای توجیه دست خالی ایران در برابر اعمال وحشیانه آنها و به همین دلیل حداکثر استفاده را از شرایط موجود می‌کند. به نظر می‌رسد حال با ماست که تصمیم بگیریم تا کجا می‌خواهیم خود را با این استدلال قانع و متوقف کنیم. به نظر می‌رسد ما امروز با یک تصمیم مهم مواجه هستیم که آیا در کنار مقاومت قرار خواهیم گرفت یا منتظر شیطان برای رسیدن به حریم تهران خواهیم شد. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.