اعتماد به غرب و به انتظار تحقق وعده‌های غربی‌ها نشستن، یک اشتباه مهلک است؛ ممالک اسلامی تاکنون بارها از سوراخ اعتماد به غرب گزیده شده‌اند. در همین قضیه فلسطین که مسئله اصلی دنیای اسلام است، مسلمانان چندین بار فریب غربی‌ها را خوردند. 

اعتماد پر ضرر

آگاه: اذهان مسلمانان از یاد نبرده که حدود نیم قرن پیش، در کمپ‌دیوید، با پیشکاری آمریکا، به اسم توافق، توطئه‌ای عظیم علیه دنیای اسلام و فلسطین عزیز تدارک دیده شد. ننگ‌نامه کمپ دیوید که صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و سازشکاران عرب از آن با عنوان توافقنامه یاد کردند، توطئه‌ای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات رژیم صهیونیستی بود که نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینی‌ها تغییر داد. کمپ دیوید که میان مصر و رژیم صهیونیستی منعقد شد خنجری بود که از پشت به فلسطینی‌ها زده شد و پس از آن، تجاوزات و توسعه‌طلبی‌های صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی فلسطین گسترش چشمگیری پیدا کرد. معاهده کمپ‌دیوید، سرآغازی شد برای تابوشکنی سازش و نرمش در برابر اسرائیل جنایتکار و توسعه‌طلب.
پس از ننگ‌نامه کمپ‌دیوید، به‌تدریج دیگر کشورهای عربی نیز به فکر سازش با اسرائیل افتادند. اولین کشوری که بعد از مصر اقدام به امضای معاهده صلح با صهیونیست‌ها کرد، اردن به پادشاهی ملک حسین بود. پادشاه اردن هم تقریبا به سیاق کمپ دیوید توافق‌نامه صلحی با رژیم صهیونیستی به نام «وادی‌عربه» امضا کرد. این ضربه دوم به آرمان آزادی فلسطین و قدس شریف بود؛ در واقع کشورهای عرب و اسلامی به‌جای مبارزه با اسرائیل برای پایان اشغالگری فلسطین، به انعقاد موافقتنامه با این غده سرطانی روی آوردند تا تجاوزگری‌ها و اشغالگری‌های صهیونیست‌ها را مشروعیت بخشند. پس از مصر و اردن، بعضی از کشورهای حوزه جنوب خلیج‌فارس و برخی از کشورهای شمال آفریقا همچون مغرب به‌مرور زمان مراودات پشت‌پرده، گفت‌وگوها، دیدارهای غیررسمی و نیمه پنهانی و آشکار و مبادلات تجاری و بازرگانی خود را با رژیم صهیونیستی آغاز کردند؛ برای مثال، دفتر بازرگانی رژیم صهیونیستی در بعضی از کشورهای حوزه جنوب خلیج‌فارس تشکیل شد؛ البته روابط این دولت‌های عربی با رژیم غاصب صهیونیستی، از ترس ملت‌های‌شان، روابط رسمی و دیپلماتیک اعلام نشد.

ننگ‌نامه اسلو
۳۰سال پیش نیز در محوطه کاخ سفید پیمانی کاملا یک‌طرفه به سود اشغالگران صهیونیست به امضای «یاسر عرفات» رییس تشکیلات خودگردان فلسطین و «اسحاق رابین» نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی رسید و نام آن «پیمان اسلو» گذاشته شد. در این پیمان نیز طرفین تعهداتی دادند؛ نتیجه آن شد که صهیونیست‌ها به تمام تعهدات‌شان در این توافقنامه پشت پا زدند و فلسطینی‌ها را فریب دادند. 
مذاکراتی که منجر به امضای پیمان فوق‌الذکر شد به‌طور مخفیانه در اسلو، پایتخت نروژ انجام شده و در ۲۰اوت ۱۹۹۳ به پایان رسید و این پیمان به‌طور رسمی در ۱۳سپتامبر ۱۹۹۳ (مصادف با ۲۲شهریور ۱۳۷۲) در واشنگتن با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون، رییس‌جمهوری آمریکا به امضا رسید. این پیمان تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را به‌عنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد. در توافقنامه اسلو با شعار «صلح در برابر زمین» بر ضرورت مذاکره در مورد راه‌حل نهایی بین فلسطینی‌ها و اشغالگران صهیونیست در مدت پنج سال تاکید شد، اما گذر زمان نشان داد که رژیم اشغالگر حقوق فلسطینیان را در تمام موارد از جمله شهرک‌سازی، کنترل قدس، مسجدالاقصی، امنیت ساکنان، تعیین مرزها، سرنوشت پناهندگان و آوارگان، تقسیم آب و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، کاملا نادیده گرفت. در واقع، رژیم اشغالگر صهیونیستی، درست برعکس مفاد پیمان اسلو عمل کرد و از این توافق تنها برای مصادره اراضی بیشتر فلسطینی‌ها و توسعه شهرک‌ها سوءاستفاده کرد. حکومت موقت تشکیل شده با عنوان «حکومت خودگردان فلسطین» قرار بود طی یک دوره حداکثر پنج‌ساله جای خود را به «دولت مستقل فلسطین» بدهد اما به جای تأسیس چنین دولتی، «دولت شهرک‌نشینان» محقق شد!
گذشت ۳۰سال نشان داد که تمام وعده‌های پیمان اسلو دروغین بوده و مهم‌ترین نتایج آن یهودی‌سازی بیت‌المقدس و گسترش سرطانی شهرک‌های صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین بود؛ نکته اینجاست که در مقابل این همه خیانت اسرائیل، تنها اقدام تشکیلات خودگردان فلسطین شکایت به آمریکا یا همان حامی جلاد بود که این شکایت نیز هرگز شنیده و پیگیری نشد. به‌طور کلی، شهرک‌سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری در مقایسه با دوره پیش از امضای معاهده اسلو و تأسیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سال ۱۹۹۴، رشد بیش از ۲۴۰درصدی داشته و هم‌اکنون تعداد شهرک‌نشینان در کرانه باختری به بیش از ۷۰۰هزار نفر می‌رسد.
با امضای معاهده‌های ننگین، چه کمپ دیوید مصری، چه معاهده وادی‌عربه اردنی و چه اسلوی فلسطینی، نه مردم فلسطین و نه اردن و نه مصر، پذیرای صهیونیست‌ها و اشغالگرها نشدند و این عادی‌سازی و مصالحه و تبادل سفیر، در سطح حکام ماند؛ لذا به آن روندها می‌گویند عادی‌سازی حاکمیتی و حکومتی، نه مردمی.

پرچم مقاومت در برابر سازشکاری و شکل‌گیری توطئه آبراهام
اما در مقابل سازشکاری‌های فاجعه‌بار برخی حکام عرب، جوانان مسلمان منطقه غرب آسیا، پرچم مقاومت را برافراشتند و نهضت جهاد در برابر اشغالگران را نُضج دادند؛ در نتیجه اتخاذ این سیاست مقاومتی و جهادی، شکست‌های متوالی و بی‌سابقه‌ای در لبنان و فلسطین به رژیم صهیونیستی تحمیل شد و پیروزی سال ۲۰۰۰ در جنوب لبنان یا پیروزی در جنگ ۳۳روزه سال ۲۰۰۶ نصیب حزب‌الله شد؛ همچنین مقاومت فلسطین در نبرد ۲۲روزه سال ۲۰۰۸ بر دشمن صهیونیستی غلیه کرد. بعد از شکست سیاست نیل تا فرات صهیونیست‌ها و شکست‌های مفتضحانه از محور مقاومت، صهیونیست‌ها به فکر توسعه و نفوذ از راه دیگری افتادند و آن، مسئله عادی‌سازی با کشورهای منطقه بود. همچون ادوار قبل، آماده‌ترین حکام منطقه برای عادی‌سازی، همین حکام حوزه جنوب خلیج‌فارس بودند. آمریکا در دوره ترامپ خیلی تلاش کرد یک‌سری حرمت‌ها و خطوط قرمز را بشکند تا ترس این سران دولت‌های دست‌نشانده منطقه از عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌های اشغالگر بریزد. آمریکا مسئله عادی‌سازی و معاهده آبراهام را مطرح کرد و آن را معامله قرن خواند تا کشورهای حوزه جنوب خلیج‌فارس با حمایت رژیم صهیونیستی و آمریکا و کشورهای غربی، پای معاهده سازش بیایند و خون مردم فلسطین را برای صهیونیست‌ها مباح اعلام کنند. حرکت برخی دولت‌های عربی برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی تحت معاهده ننگین آبراهام، خیانت آشکار سران این کشورها به جهان اسلام بود.در واقع، خیانتی که در معاهده آبراهام رخ داد و سازه‌های آن خیانت بنا شد آن بود که صهیونیست‌های مأیوس از هماوردی با محور مقاومت، جان تازه‌ای گرفتند و تجدیدقوا کردند و وارد فاز توسعه راهبردی و عادی‌سازی حاکمیتی به سبک دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی شدند و در این مسیر از سستی و دلارپرستی و بی‌غیرتی برخی حکام عربی و اختاپوس رسانه‌ای غربی بهره بردند. نسل‌کشی‌ها و کودک‌کشی‌ها و جنایت‌های سبعانه و وحشیانه‌ای که امروز صهیونیست‌ها با فراغ‌بال و آسودگی در فلسطین و لبنان مرتکب می‌شوند، نتیجه سازه‌های خیانتی است که در جریان معاهده آبراهام، توسط برخی حکام عرب بنا شد. 

از گذشته درس بگیریم
کارگزاران اجرایی در ایران اسلامی نیز که طلایه‌دار محور مقاومت است و چشمان ملل مسلمان و مستضعف برای نبرد با صهیونیست‌های جنایت‌پیشه به تهران ام‌القرای جهان اسلام است، باید هوشیار و بیدار باشند و از تجارب گذشته درس بگیرند؛ ما تجربه تلخ برجام و وعده‌های غیرمحقق غربی‌ها را در یک دهه اخیر پیش‌ چشم داریم و نباید دیگر در قاموس و جغرافیای محور مقاومت، به وعده و وعیدهای غربی‌ها گوش فرادهیم؛ سخنان روزهای اخیر مسئولان دولتی مبنی بر وعده‌های پوچ غرب در خصوص آتش‌بس در غزه ناظر بر همین موضوع است؛ رییس‌جمهوری، روز یکشنبه در جریان جلسه هیئت دولت گفت: «جنایات رژیم صهیونیستی بار دیگر ثابت کرد این رژیم جنایتکار به هیچ یک از موازین و چارچوب‌های بین‌المللی پایبندی ندارد. ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌بس می‌دادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جری‌تر خواهد کرد.» به هر ترتیب، مسلمانان به اندازه کافی از خیانت و سستی حکام مرتجع عرب در قضیه فلسطین ضربه خورده‌اند و چشمان امیدشان به ایران اسلامی است؛ فلذا مسئولان دولتی و اجرایی ما نباید در مسیر نورانی آزادی قدس و هماوردی با صهیونیست‌های غاصب، ذره‌ای به وعده‌های غربی‌ها که سازندگان اصلی رژیم جعلی صهیونیستی هستند، اعتماد کنند.

مقاومت؛ دستور صریح قرآنی
رهبر انقلاب، منظومه فکری بی‌بدیلی در باب آسیب‌ها و خسارت‌های اعتماد به وعده‌های پوچ غرب دارند؛ ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود در این زمینه فرمودند: ما احتیاج داریم به قرآن؛ این قرآن نیاز امروز ما است؛ نه فقط ما ملّت ایران، جامعه‌ اسلامی بلکه جامعه‌ بشری، امروز واقعا به قرآن نیاز دارند. قرآن است که با استکبار مخالفت می‌کند، قرآن است که با ظلم صریحا مخالفت می‌کند، قرآن است که با کفر بالله صریحا مقابله می‌کند، قرآن است که با طغیان و طاغوت با قدرت مقابله می‌کند: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطان؛ این لحن قرآن چه قوی است! اینها همین گرفتاری‌های امروز بشر است. اینهایی که می‌بینید عربده می‌کشند در موضع ریاست جمهوری فلان کشور یا پادشاهی فلان کشور علیه ملت‌ها، علیه مردم، علیه صلح، علیه آرامش، علیه ثبات حکومت‌ها و کشورها، همان‌هایی هستند که قرآن بر سر آنها داد کشیده؛ این را باید مردم بفهمند. اینکه قرآن به ما می‌گوید: وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّار؛ اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتاری امروز مردم دنیاست. اعتماد می‌کنند، پدرشان درمی‌آید. دیدید در بعضی از این کشورهای عربی یک حرکت خوبی انجام گرفت، یک مبارزه‌ خوبی به وجود آمد، یک غوغایی به پا شد، یک بیداری‌ای به وجود آمد، منتها مثل شعله‌ای که بیایند روی آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا» را عمل نکردند. رکون کردند به آمریکا، به رژیم صهیونیستی؛ نفهمیدند چه کار باید بکنند، لذا این جوری می‌شود. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.