آگاه: اروپاییها با تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام، نشان دادند که بهدنبال تنشزایی هستند و برخلاف ادعاهایشان به تعامل سازنده با ایران اعتقاد ندارند؛ حال آنکه جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده و در عمل نیز ثابت کرده است که آماده تعامل سازنده با طرف مقابل، برمبنای اصول و موازین حقوقی بینالمللی است و در کنار این مهم، سیاست اصولی صیانت از حقوق و منافع ملت بزرگ ایران و توسعه برنامه هستهای صلحآمیز و بومی خود را با جدیت ادامه خواهد داد.
قطعنامه ضدایرانی شورای حکام پس از تلاش دولت چهاردهم برای تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی صادر شد. این قطعنامه در حالی صادر شد که طی روزهای گذشته ادعاهایی مطرح شد مبنی بر اینکه دولت چهاردهم با ارائه امتیازهایی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرده تا مانع صدور قطعنامه شود. طبق این ادعاها، توقف غنیسازی ۶۰درصد و پذیرش جایگزین بازرسان اخراجشده آژانس و اجازه بازدید به دبیرکل آژانس از مراکز فردو و نطنز و کارگاههای تولید و مونتاژ سانتریفیوژ از جمله این امتیازات بود. اما در مقابل، پاسخ اروپاییها، استمرار روش خصمانه و پیگیری خط تنش بود.
هراس اروپا از بند غروب برجام
رفتار اروپاییها، نوعی تبعیت از سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی را به اذهان متبادر میکند؛ بسیاری از تحلیلگران معتقدند با توجه به اینکه در اکتبر سال آینده میلادی (مهر ۱۴۰۴) تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و محدودیتهای هستهای ایران ذیل توافق برجام (منعقدشده در سال۲۰۱۵) فرامیرسد و ایران میتواند از بندهای غروب برجام استفاده کند، لذا اروپاییها با چراغ سبز و دستور واشنگتن در پی فعال کردن «مکانیسم ماشه» علیه ایران هستند و قطعنامه اخیر شورای حکام، پیشزمینه این اقدام خصمانه اروپاییها تلقی میشود.
«مکانیسم ماشه» یا «اسنپبک» یا «سازوکار مقابله با نقض برجام ازسوی ایران»، مکانیسمی است که در یک فرآیند چندمرحلهای منجر به تجدید تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران خواهد شد. این سازوکار در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام پیشبینی شده است. «مکانیسم ماشه» با «سازوکار حل اختلاف» که آن هم در برجام پیشبینی شده بود، متفاوت است؛ «مکانیسم ماشه» مرحله نهایی فرآیندی است که نقطه آغازین آن، «سازوکار حل اختلاف» است. طبق مواد ۳۶ و ۳۷ برجام، چهار مرحله برای حل اختلاف فیمابین طرفین مشخص شده بود. «مکانیسم ماشه» مرحله نهایی است که در این سناریو، موضوع به شورای امنیت ارجاع داده میشود که میتواند به بازگشت قطعنامههای تحریمی ۶گانه که مهمترین آنها قطعنامه ۱۹۲۹ است، منجر شود. پیش از مرحله «مکانیسم ماشه»، طبق ترتیبات اجرایی تعیینشده در برجام، موضوع مورد اختلاف میان طرفین ابتدا در «کمیسیون ویژه» به بحث و بررسی گذاشته میشود. اگر در آنجا راهکاری به دست نیامد، در اجلاس وزرای خارجه، مسئله مورد مذاکره قرار میگیرد. درصورتیکه باز هم نتیجهای حاصل نشد، حکمیت سهجانبهای با حضور تروئیکای اروپا، ایران و کشور ثالث بیطرفی تشکیل میشود. اگر این راهکار هم بیثمر بماند، موضوع مورد اختلاف به شورای امنیت ارسال خواهد شد. در شورای امنیت ممکن است از ایران هم دعوت شود تا بدون امکان داشتن حق رأی، در جریان مسئله قرار گیرد. در آنجا ۱۵عضو شورا ۳۰روز فرصت دارند تا در خصوص موضوع مورد اختلاف قطعنامه جدیدی صادر کنند. در این مرحله، اعضای دائمی میتوانند از حق وتو استفاده کنند. اما چنانچه به هر دلیلی در این بازه زمانی یک ماهه قطعنامهای صادر نشد، قطعنامههای تحریمی ۶گانه قبلی بهصورت خودکار علیه جمهوری اسلامی ایران احیا خواهد شد و چون این مسئله به رأی گذاشته نمیشود، امکان استفاده از حق وتو برای اعضا وجود ندارد.
اروپاییهایی برخلاف شرکای آمریکاییشان، در برجامِ بلااستفاده و بیخاصیت فعلی ماندهاند و هر آن احتمال دارد تا تحت فشار آمریکا و هیات حاکمه تندروی جدیدش، مبادرت به فعالسازی مکانیسم ماشه و احیای تحریمهای ۶گانه شورای امنیت علیه ایران کنند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان نیز چندی پیش گفته بود احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی اروپاییها در طول یک سال پیشرو وجود دارد.
قمار اروپایی!
از سوی دیگر، برخی از تحلیلگران نیز معتقدند با رویکارآمدن ترامپ در آمریکا، اروپاییها بهواسطه مواضع ضداوکراینی رییسجمهور آینده آمریکا، دچار هراس و وحشت شدهاند و میترسند با آمدن ترامپ و قطع کمکهای نظامی و مالی آمریکا به اوکراین؛ روسیه، اوکراین و ناتو را شکست دهد و پس از آن، مسکو به تسویهحساب با اروپاییهایی بپردازد که طی سه سال اخیر از هیچ لگدپراکنی علیه همسایه قدرتمند شرقی خود (روسیه) پرهیز نکردهاند. بر همین اساس، اروپا با پیشنهاد قطعنامه ضد ایرانی و تصویب آن در شورای حکام و تحریمهای اخیر اِعمالی علیه ایران، قصد دارد کشورمان را به موضوع معامله با ترامپ، در قبال اوکراین، تبدیل کند.
به هر ترتیب، آنچه واضح است آن است که اروپاییها بدعهد و بدقول هستند و از خود اختیار و ارادهای ندارند؛ برای اثبات گزاره فوقالذکر دلایل، ادله و مصادیق تاریخی بسیاری را میتوان اقامه کرد. یکی از این موارد، مربوط به مذاکرات هستهای در اوایل دهه۸۰ شمسی است؛ در تاریخ ۲۹مهرماه سال ۱۳۸۲، «بیانیه سعدآباد» به تایید دولت وقت ایران و تروئیکای اروپایی (آلمان، انگلیس، فرانسه) رسید. مطابق این بیانیه، غنیسازی در ایران تعلیق و پروتکل الحاقی به امضا رسید. در مقابل، سه کشور اروپایی تعهد دادند زمینه دستیابی آسان ایران به فناوری مدرن، احترام به حق هستهای ایران و عدم مخدوش کردن وقار و امنیت ملی ایران و مذاکره با تهران بر سر ارتقای امنیت منطقه را در دستورکار قرار دهند. چند ماه بعد از آن، در جریان مذاکرات بروکسل نیز مقرر شد که پرونده هستهای ایران از دستور اضطراری شورای حکام خارج شود. اما علیرغم این توافق، نهتنها موضوع هستهای ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴ شورای حکام از دستورکار خارج نمیشود، بلکه قطعنامه شدیداللحنی نیز علیه ایران در این اجلاس تصویب میشود. کشورهای غربی و آمریکا حتی در دو اجلاس بعدی شورای حکام در سال ۲۰۰۴ یعنی سپتامبر و نوامبر نیز علیه ایران قطعنامه صادر میکنند. این در حالی است که در آن مقاطع زمانی، تمامی فعالیتهای مرتبط با غنیسازی در ایران به حالت تعلیق درآمده و پروتکل الحاقی نیز درل اجرا بود.
سرایت سیاست تحریم از آمریکا به اروپا
اما اقدامات خصمانه اروپاییها علیه کشورمان طی روزهای اخیر، به تلاش برای صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام خلاصه نمیشود؛ تحریم هواپیمایی و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران از دیگر نمودها و نشانههای عناد و دشمنی اروپاییها با مردم ایران طی روزهای اخیر بوده است.
نکته قابل تامل آنکه، ادعای اروپاییها در تحریم هواپیمایی و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران ناشی از این گزاره دروغ است که ایران به روسیه موشک داده است تا در جنگ اوکراین به کار بگیرد؛ حال آنکه شخصِ «ولودیمیر زلنسکی» رییسجمهور غربگرای اوکراین، این ادعای دوستان اروپاییاش را بطور صریح و قاطع تکذیب کرده است.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در واکنش به تحریمهای جدید اتحادیه اروپا و انگلیس علیه خطوط کشتیرانی و همچنین خطوط هوایی جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد: اتحادیه اروپا و انگلیس، بدون ارائه هیچ سند و مدرکی، ایران را به تامین موشکهای بالستیک برای روسیه متهم کرده و خطوط هوایی و کشتیرانی ما را تحریم کردهاند. درعینحال، براساس اسناد ارائهشده به دادگاه، رسانههای بریتانیایی فاش کردند که انگلیس با آگاهی کامل از اینکه تسلیحاتش و قطعات اف-۳۵ ازسوی اسرائیل در راستای نقض جدی قوانین بینالمللی بشردوستانه به کار میرود، به صادرات این سلاحها ادامه میدهد. یک نهاد حقوق بشری فلسطینی نیز اعلام کرد که دولت انگلیس با وجود آگاهی از نقض حقوق بشردوستانه ازسوی اسرائیل در غزه، به فروش قطعات یدکی جنگندههای اف-۳۵ به این رژیم ادامه میدهد. توجیه انگلیس چیست؟ حفظ روابط با آمریکا و ناتو! این رفتار متناقض، استانداردهای دوگانه و سلب مسئولیت آنها در قبال حقوق بشر را آشکار میکند.
حمایت اروپا از تروریستها
از سوی دیگر، اروپاییها طی چند روز اخیر، از عناصر تروریستی و ضدامنیتی در ایران حمایت کردهاند؛ پیشقراول این خطِ ضدایرانی در اروپا، آلمانها بودند که برای یک تروریستِ اسم و رسمدار به اسم «جمشید شارمهد» سینه چاک کردند. جمشید شارمهد، شهروند ایرانی با تابعیت مضاعف آلمان، یک تروریست سابقهدار بود که آشکارا و بدون شرم سرکردگی حمله تروریستی به حسینیهای در شیراز را بر عهده داشت که منجر به کشته شدن ۱۴نفر از مردم بیگناه از جمله زنان و کودکان شد. همچنین بیش از ۲۰۰نفر در جریان این حمله مجروح شدند. در این رابطه شواهد کافی موجود است و در دسترس همگان برای بررسی قرار دارد. اما مقامات آلمانی با این توجیه که شارمهد دارای گذرنامه آلمانی است از این تروریست حمایتی ویژه کردند تا خط ضدامنیتی در کشورمان را دنبال کنند؛ حال آنکه، آلمانیها باید بدانند که گذرنامه آلمانی برای هیچکس، چه رسد به یک جنایتکار تروریست، مصونیت نمیآورد.
نظر شما