آگاه: بااینحال، پایداری این دستاوردها نیازمند اصلاح الگوی مدیریت، جذب فناوریهای نوین و توجه به ملاحظات زیستمحیطی است. تجربه چهار دهه گذشته نشان میدهد که ایران میتواند با تکیه بر نیروی انسانی متخصص و منابع داخلی، بر بسیاری از محدودیتها غلبه کند اما این امر مستلزم برنامهریزی بلندمدت و عبور از چالشهای سیاسی-اقتصادی است ولی ارتقای کمی و کیفی سطح زیرساختهای کشور در سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی میتواند ملاکی برای ارزیابی روند توسعه به حساب بیاید. همچنین بستری برای مقایسه ایرانی که از طاغوت تحویل گرفتیم و ایرانی که ساختهایم ایجاد میکند. چند مولفه مهم ازجمله سدها، راهها، پیشرفت شهرها و جادهسازی میتوانند ملاکهای خوبی در این رابطه باشند. بر همین اساس، «آگاه» بررسی اجمالی در این رابطه انجام داده است.
توسعه شهری: سرازیری و سربالایی توسعه شهرها
با افزایش جمعیت از ۳۶میلیون به بیش از ۸۵میلیون نفر، توسعه شهرها و احداث مسکن به اولویتی اساسی تبدیل شد. پروژههای بزرگی مانند مسکن مهر (با هدف ساخت دومیلیون واحد مسکونی) و بازسازی مناطق زلزلهزده (مانند بم و سرپلذهاب) ازجمله اقدامات صورتگرفته است. از ابتدای انقلاب تاکنون، توسعه شهرها یکی از دغدغههای مسئولان جمهوری اسلامی بوده است اما در برنامههای اول و دوم عمرانی قبل از انقلاب، این طرح در کشور با وجود وابستگی شدید دولت به کشورهای غربی در تامین مصالح ساختمانی و... درنظرگرفتن هزینهها و اعتبارات لازم به مشکل برخورد و برنامههای اول و دوم طرح عمرانی که طی دو سال قرار بود مشکل بخش زیادی از کمبود مسکن در تهران و اطراف آن را برطرف کند بهطورکلی حذف شد.
در برنامه سوم طرح عمران قبل از انقلاب، میزان سرمایهگذاری بخش مسکن و ساختمان ۱/۶درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میداد که قرار بود ساخت خانههای ارزانقیمت برای طبقه کمدرآمد و ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای پراکنده دستگاههای دولتی و بخش خصوصی، در این برنامه مورد توجه قرار بگیرد و عقبماندگی دو طرح قبلی را جبران کند که این سرمایهگذاریها با رشد جمعیت شهری اعتبار در نظر گرفته شده عملا هیچ مشکلی را حل نمیکند و این برنامه هم با شکست روبهرو میشود.
در مقابل تحول ناشی از توسعه زیرساختهای شهری و ایجاد مسکنی که در دوره بعد از انقلاب مورد توجه دولت و مردم قرار گرفت سرمنشأ آن به بازسازی خرابی و ویرانیهای هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در قالب بسیج سازندگی و طرحهای عمرانی اینچنینی برمیگردد. در این راستا و بهمنظور ترمیم و بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ تحمیلی، حوادث طبیعی و با پیشبینی گسترش فعالیتهای ساختمانی، رشد ارزش افزوده بخش ساختمان و توسعه زیرساختهای شهری کشور در برنامه نخست توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در انقلاب اسلامی به معادل ۵/۱۴درصد رسید که عملکرد این بخش ناشی از رشد متوسط سالانه به میزان ۳/۵درصد طی سالهای برنامه اول بوده است. رشد حاصل از اجرای نخستین برنامه توسعه مسکن و شهرسازی در مقایسه با دوران قبل از انقلاب بسیار مطلوب بوده است.
در این میان توسعه شهرسازی از سال۱۳۷۲ به بعد روند جدیتری گرفت و در دولتهای بعد با شتاب بیشتری دنبال شد، تاجاییکه طرح عظیم «مسکن مهر» در دولتهای نهم و دهم به یک دستاورد بزرگ دولت جمهوری اسلامی مبدل شد و خیلیها که در آرزوی خانهدار شدن بودند توانستند در سایه «مسکن مهر» صاحب خانه و کاشانه شوند، آن هم با شرایط سهل و آسان و اقساط متعارف و متعادل.
سیاست توسعه مسکن در چارچوب برنامهریزیهای شهری و روستایی، مهمترین محرک و زمینهساز پیشرفت اقتصادی و اجتماعی. علاوهبراین سیاست مسکن و محل کار مناسب، اساسیترین نیاز و بسترساز آرامش جسمی و روانی، امنیت، توسعه و پیشرفت، تعامل اجتماعی و فرهنگی و تمدنساز در هر جامعه است. مسکن خوب و محله پایدار و زیستپذیر زمینههای خودشکوفایی، تشکیل خانواده، استقلال و پایگاه اجتماعی، شخصیت و ارتقای فرهنگ و تمدنساز است.
راهسازی: هزار راه نرفته
یکی از دستاوردهای بزرگ و مهم انقلاب اسلامی در بیش از چهار دهه گذشته، توسعه زیرساختها و گسترش راهها بود که از همان نخستین سالهای انقلاب در اولویت برنامههای دولتهای مختلف قرار گرفت. با توسعه صنعت خودروسازی و ظهور شرکتهای خودروساز در کشور، مقوله بهسازی و توسعه راهها نیز در مناطق مختلف در دستورکار قرار گرفت و گسترش راهها (راهآهن، جاده و خطوط هوایی) حتی در زمانی که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود، به یکی از راهبردهای نظام اجرایی تبدیل شد. بهدنبال افزایش تلفات سوانح جادهای ناشی از این وضعیت، این دولت جمهوری اسلامی ایران بود که دستاندرکار اصلاح امر و برافراشتن پرچم ایمنسازی راهها شد.
بر اساس این گزارش در آخرین سالهای حکومت قاجار، ادارهای به نام «طرق و شوارع» در وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه وقت برای بهرهبرداری و ساماندهی راهها در ایران تشکیل شد و همین سالها را در منابع تاریخی زمان آغاز ساخت راههای شوسه در ایران ذکر کردهاند. سال۱۳۱۵ اداره طرق و شوارع به «وزارت راه» ارتقا یافت و با این سازمان تا سال۱۳۲۰ طول راههای شوسه در ایران به ۲۴هزار کیلومتر رسید که تنها ۵۰کیلومتر آن آسفالته بود.
از این تاریخ به بعد راه و جاده در ایران تحتتاثیر ورود متفقین در جریان جنگ جهانی دوم و سهبرنامه عمرانی هفتساله تا پیروزی انقلاب اسلامی توسعه یافت. در میانه دهه۱۳۴۰ نیز شرکت ایرانناسیونال و به تبع آن، پیکان نامآشنا وارد جادههای ایران شد. در این دهه علاوهبر واردات خودروهای آمریکایی به ایران، شرکتهای اروپایی همچون سیتروئن و بنز در کنار تالبوت به راهاندازی خطوط مونتاژ در کشورمان دست زدند و جادههای ایران آرامآرام با خودروهای وارداتی و مونتاژی پرترافیکتر شد. مطابق سیاستهای وقت، روند راهسازی در ایران با اتکا به درآمد سرشار نفتی بهویژه در برنامه عمرانی هفتساله سوم دهه ۱۳۵۰ و به دست پیمانکاران خارجی ادامه یافت بهشکلی که در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی طول راههای کشور به ۵۶هزار کیلومتر راه اصلی و ۱۱هزار کیلومتر راه روستایی رسید.
سدسازی: تاکنون ۴۱۹ سد ساخته شده
یکی از شاخصهای حوزه آب تعداد سدهای ملی است. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب تاکنون ۴۱۹سد ساخته شده که ۱۹۵مورد آن سد ملی و بزرگ است. این در حالی است که قبل از انقلاب ۱۹سد ملی داشتیم. همچنین ۳۲سد در برنامه ششم به بهرهبرداری رسیده که نسبتبه قبل انقلاب روند سدسازی ۱۰برابر شده است. علاوهبراین قبل از انقلاب ۵۵۰هکتار شبکه مدرن داشتیم که الان به بیش از دومیلیون هکتار رسیده و ۱۴۹هزار هکتار آن در برنامه ششم انجام گرفته است.
از سوی دیگر، شاخص دیگر ظرفیت نیروگاه برقابی است که قبل از انقلاب ۱۸۰۴ظرفیت اسمی نیروگاههای برقابی بوده و اکنون به بیش از ۱۲هزار مگاوات رسیده که رشد چشمگیر هفت درصدی را نشان میدهد. در این شاخص ۶۰۸مگاوات توسعه نیروگاه برقابی در برنامه ششم محققشده است.
حملونقل: شبکههای زمینی، ریلی و هوایی
یکی از بارزترین دستاوردهای پس از انقلاب، گسترش شبکه حملونقل در سراسر کشور است. پیش از انقلاب، تنها ۲۴۰۰کیلومتر راهآهن در ایران وجود داشت اما این رقم تا سال۱۴۰۰ به بیش از ۱۴هزارکیلومتر افزایش یافته است. پروژههای بزرگی مانند راهآهن بافق-مشهد، خط ریلی چابهار-زاهدان و اتصال شبکه ریلی ایران به کشورهای همسایه (مانند قزاقستان و ترکمنستان)، نقش مهمی در توسعه تجارت و اتصال مناطق محروم به مراکز اقتصادی ایفا کردهاند. در حوزه جادهای نیز طول آزادراهها از ۲۵۰کیلومتر در سال۱۳۵۷ به بیش از ۲,۸۰۰کیلومتر در سالهای اخیر رسیده است. احداث بزرگراههای مهم مانند تهران-شمال، اصفهان-شیراز و کریدور شرق-غرب، تحرک جمعیت و کالا را تسهیل کرده است. همچنین، توسعه فرودگاهها و افزایش تعداد پروازهای داخلی و بینالمللی (از ۲۲فرودگاه در سال۱۳۵۷ به ۵۴فرودگاه در سال۱۴۰۰) از دیگر اقدامات زیرساختی بوده است.
نظر شما