آگاه: این کشورها با سرمایهگذاری هوشمندانه روی صنایع مولد، از خاکستر بحرانها به ابرقدرتهای اقتصادی تبدیل شدند. اما رمز موفقیت آنها چه بود؟ آیا ایران میتواند از این الگوها برای شکستن طلسم رکود استفاده کند؟ این یادداشت، با روایت داستانهای کمترشنیدهشده از تجربههای جهانی، مخاطب را به سفری میبرد که در آن «سرمایهگذاری برای تولید» تنها چراغ راه نجات است.
معجزهای به نام «اقتصاد اجتماعی بازار»
آلمان در سال ۱۹۴۵، با شهرهای ویران و تورم ۱۵هزار درصدی، به کشوری مرده تبدیل شده بود. اما تنها دو دهه بعد، به قدرت اول اقتصادی اروپا تبدیل شد! سه کلید این تحول، سرمایهگذاری روی صنایع سنگین، حمایت از بنگاههای کوچک و آموزش نیروی کار ماهر بود.
دولت وقت با اجرای طرح مارشال، وامهای خارجی را نه برای واردات، بلکه برای راهاندازی کارخانههای فولاد و ماشینآلات اختصاص داد. از سوی دیگر احتمام جدی بر حمایت از کسبوکارهای کوچک داشت به صورتی که اکنون ۹۹ درصد شرکتهای آلمانی، کسبوکارهای خانوادگی با کمتر از ۵۰۰ کارمند هستند که سهم ۵۰ درصدی از صادرات را دارند. همچنین در آن زمان مدارس فنی- حرفهای (مثل مدارس دوال) نسل جوان را به جای مدرکگرایی، برای صنعت تربیت کردند. نمونه عینی آنچه بیان شد شرکت فولکسواگن است که در سال ۱۹۴۵ تنها ۱۰۰ خودرو تولید میکرد، اما امروز با حمایت دولت و سرمایه مردمی، سالانه ۱۰ میلیون خودرو میسازد!
از گرسنگی تا سلطنت تکنولوژی
در دهه ۶۰، درآمد سرانه کرهجنوبی از غنا هم کمتر بود؛ اما امروز سامسونگ و هیوندای، نمادهای پیشرفت جهانیاند. اولین اقدام کلیدی کره، اتخاذ استراتژی صادراتمحور بود. دولت به جای حمایت از مصرف، تمام منابع را روی صنایعی متمرکز کرد که میتوانستند در بازار جهانی رقابت کنند (مثل فولاد و الکترونیک). در کنار این سیاست اقتصادی سرمایه مردمی به اضافه دولت هوشمند پیگیری شد و شرکتهای خانوادگی (چائِبولها) با وامهای دولتی و سرمایه مردم رشد کردند، اما در قبال آن موظف به ایجاد شغل و صادرات شدند.ناگفته نماند که ترویج فرهنگ سختکوشی نقش مهمی در پشبرد این سیاستها داشتند. در آن زمان آموزشهای مدرسهای بر شعار «هر کرهای باید برای پیشرفت کشورش بجنگد» متمرکز شده بود. نکته جالب اینکه در دهه ۸۰، دولت کره به مردم گفت: «بهجای خرید خودروی خارجی، پولتان را در سهام هیوندای سرمایهگذاری کنید!» فکر میکنید نتیجه چه بود؟ امروز هیوندای پنجمین خودروساز جهان است!
اژدهای خفتهای که برای تولید بیدار شد
چین در سال ۱۹۷۸، با درآمد سرانه ۱۵۶ دلار، فقیرتر از بسیاری کشورهای آفریقایی بود. اما اصلاحات دنگ ژیائوپنگ، همهچیز را تغییر داد. شهرهایی مثل شِنزِن با معافیت مالیاتی و قوانین سهلگیرانه، به بهشت سرمایهگذاران خارجی و مناطق ویژه اقتصادی تبدیل شدند. در آن زمان چین به جای اختراع چرخ، با تقلید هوشمندانه فناوریهای خارجی و مشتریپسند را کپی و با هزینه کمتر تولید میکرد.جالب است بدانید که دولت با تصویب قوانینی برای حمایت از استارتآپها کمک کرد تا شرکتهایی مانند هوآوی ابتدا با فروش سهام به کارمندان خود، سرمایه اولیه را تأمین کنند. امروزه چین روزانه ۱۰ میلیارد دلار کالا صادر میکند؛ یعنی هر ۳ ثانیه، یک محموله از بندر شانگهای به جهان فرستاده میشود که این آمار شگفتانگیزی است.
تصویری از یک شکست تلخ
ونزوئلا با بزرگترین ذخایر نفت جهان، امروز درگیر ابرتورم و گرسنگی است. دلیل؟ نادیده گرفتن تولید.
دولت بهجای سرمایهگذاری در صنایع غیرنفتی، تمام درآمد نفت را صرف واردات کالاهای لوکس کرد. در نتیجه وقتی قیمت نفت سقوط کرد، کارخانههای متروکه ونزوئلا حتی قادر به تولید دستمال توالت هم نبودند! جا دارد این پرسش هشداردهنده را از خود بپرسیم که آیا ایران که روزی ۱.۵ میلیارد دلار کالا برای تامین خواست مردم وارد میکند، از تجربه ونزوئلا درس خواهد گرفت؟
چه درسهایی برای ایران وجود دارد؟
درس اول: تولید، بدون استراتژی ممکن نیست! آلمان و کرهجنوبی دقیقاً میدانستند در کدام صنایع رقابت کنند.
درس دوم: دولت نباید پولپخش کند، بلکه تسهیلگر باشد! معافیت مالیاتی برای واحدهای تولیدی مؤثرتر از یارانه نقدی است.
درس سوم: مردم باید سهامدار موفقیت باشند! وقتی مردم کره در سامسونگ سرمایه گذاشتند، خودشان هم دغدغهمندانه برای پیشرفت آن تلاش کردند.
درس چهارم: علم و تکنولوژی، موتور محرک تولید است! چین سالانه ۲ میلیون مهندس فارغالتحصیل میکند.
تاریخ ثابت کرده است کشورهایی که تولید را به مصرف ترجیح دادند، از بحرانها سربلند بیرون آمدند. ایران امروز در تقاطع تاریخی قرار دارد. یا باید مانند آلمان، کره و چین، سرمایههای مردمی را به سوی تولید هدایت کند، یا سرنوشت ونزوئلا را تکرار خواهد کرد.
اما یک پرسش باقی است: آیا ملتی که دلالی و تاجرپروری را رسمیت ببخشد، میتواند سود کوتاهمدت را رها کرده و تولیدگر شود؟ پاسخ این پرسش را تنها با تبدیل شعار سال به یک «جنبش ملی» میتوان داد.
نظر شما