آگاه: رهبر انقلاب با این تقریظ، یک جریان وسیع فرهنگی خلق کرد و اجازه نداد که جایگاه سنت تقریظنویسی از ابزار ترویج فرهنگ کتابخوانی به ابزار رونق تجاری انتشاراتیها تقلیل یابد. این جریان فرهنگی در گام نخست، با تقریظ بینظیر رهبر انقلاب آغاز شد: «دلهای روشن، همتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورایی و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد. راوی، خود یک شهید زنده است. تن به شدت آزرده او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربالعالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربهدیدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ انشاءالله. درباره نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینهاست. مقدمه کتاب یک غزل به تمام معنی است.»
با این تمجید بیسابقه، توجه جامعه فرهنگی کشور به این کتاب جلب شد و در سایه این توجهات، فرصت مناسبی برای تحکیم فرهنگ مقاومت فراهم آمد. وقتی مهتاب گم شد، روایتگر ماجرای تحول درونی شهید علی خوشلفظ و همراستایی او با اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بود. از اصلیترین وجوه کتاب، داستان استقامت این شهید در مسیر اهداف و آرمانهای انقلاب است. مقاومتی که با حضور در جبهههای جنگ تداوم یافت و با شهادت به اتمام رسید.
رهبر انقلاب در راستای بسط بیشتر این جریان فرهنگی و پیرو این سخن خود که لطف این نگارش بیش از اینهاست، در دیدار با شاعران مذهبی نیز تاکید ویژهای بر مطالعه این کتاب داشتند: برادرانی که اهل شعر و ذوق و هنر هستید کتاب وقتی مهتاب گم شد را بخوانید. این هنر بزرگ مجاهدت فیسبیلالله و عشق به شهادت را در این کتابها مزمزه کنید. بازتاب نهایی این جریانسازی فرهنگی، فراتر از انتظار بود.
حمید حسام، استقبال صورت گرفته از کتاب خود را قابل توجه دانست و تقریظ رهبر انقلاب را اصلیترین عامل دیدهشدن کتاب معرفی کرد: الحمدلله توجه مناسبی به این کتاب شد و به چاپهای متعددی رسید و فراتر از ذائقه یک طیف خاصی تسری پیدا کرده و میان مردم و خانهها وارد و خوانده شد. بخشی از بازخوردهای این کتاب به صورت شفاهی بود که گفته میشد و بخشی هم به صورت مکتوب در فضای مجازی بود که همگی نشان از استقبال از این کتاب داشت.
فارغ از بازخوانی این تجربه موفق فرهنگی، آنچه در زمینه بسط موثر سنت تقریشظنویسی توجه انسان را به خود جلب میکند، لزوم استفاده از ظرفیتهای ادبیات مقاومت و تقریظنویسی بر محوریت این دسته آثار است. عامل کلیدی موفقیت تجربه تقریظنویسی مزبور را نیز میتوان ناشی از ارتباط عمیق کتاب با مفاهیم مقاومت دانست، مفاهیمی که در تقریظ رهبر انقلاب نیز تجلی پیداکرده بود. با این حساب، پرسش اساسی این است که برای بهرهبرداری از این ظرفیتها، چه باید کرد؟
در پاسخ، دو توصیه راهبردی قابل طرح است:
۱. زیباییهای نهفته در فرهنگ مقاومت را نمایان کنید
در بطن زندگی الگوهای مقاومت، زیباییهایی نهفته که نمایان کردن آنها، میتواند راهی برای رونق عرصه تقریظنویسی و تحرکات فرهنگی تابع آن باشد.
چه پدیدهای از این زیباتر که انسانها فارغ از هرگونه اجبار یا نفع شخصی، در مسیر تحقق آرمانهای یک مکتب مقاومت کنند و تحت هیچ شرایطی دست از استقامت برندارند. بهخصوص وقتی مقاومت آنان فاقد هرگونه نقطه منفی اعم از اجبار دیگران به مقاومت، خشونت در مسیر تداوم مقاومت و... باشد. بر خلاف الگوهای غربی مقاومت که بهرغم ایستادگی قابل تحسین مقابل دشمن، توجهی به حفظ اصول اخلاقی و انسانی نداشتند درست شبیه آدولف هیتلر که در مسیر حفظ و تداوم قدرت ملی آلمان مقاومتی خیرهکننده داشت ولی در راه تحقق این آرمان، از انسانیت عبور کرد و به جنگ و جنایت متمایل شد.
۲. بر امکان حیات و مقاومت تاکید کنید
افزایش صعودی جنایات رژیم صهیونیستی، امکان حیات و مقاومت ملت فلسطین را در هالهای از ابهام قرار داده است. تلقی برخی این است که ملت فلسطین قادر به دسترسی به چنین امکانی نیست و هیچ راه گریزی از پذیرش طرح کوچ اجباری ندارد. اینجاست که ابزارهای حفظ و بسط حافظه تاریخی مقاومت از جمله ترویج کتابخوانی و تقریظنویسی، کارکرد ویژهای پیدا میکنند. باید با تقریظنویسی و جریانسازی فرهنگی بر محوریت آثاری که روایتگر مقاومت ملت ایران هستند، ابهام امکان مقاومت را برطرف کرد. صدر تا ذیل سرگذشت ملت مقاوم ایران، در حکم گواهی و شاهدی برای این واقعیت است که راه مقاومت و ادامه حیات هیچ وقت بسته نیست. همانطور که همین ملت حتی در وضعیت مخاطرهآمیز جنگ هشت ساله نیز به چنین امکانی دست یافت و در پرتو ایستادگی و مقاومت، حیات ایران را تداوم بخشید.
نظر شما