آگاه: انقلاب اسلامی ایران نجات تاریخ بود؛ بهویژه در عصر جدید که مادیگری در دنیا سلطه داشت و از لحاظ نظری و استدلالی تبیین میشد که همهچیز ماده است، این نظر در دنیای غرب مسلط بود و در ایران نیز بهتبع آن. خداوند تبارکوتعالی تقدیر کرد که انقلابی صورت بگیرد و انسانهایی که به صحنه آمدند فرشتههای زمینی بودند. این افراد با استدلالهای ذهنی و دینی و با اعتقاد به ماورای طبیعت آمدند و این ابطال نظریههای غربی در دنیا بود؛ بنابراین انقلاب اسلامی وقتی حادث شد مانند همه انقلابها نبود که که طرف چپ باشد و بهسمت مارکسیستها متمایل شود و جناحهای سیاسی شوروی طرف آن باشند یا آمریکا به آن کمکی کند. شعار اصلی این انقلاب نه شرقی و نه غربی بود. هر دوی این قدرتها نیز با ما جنگیدند و در جنگ عراق همه این قدرتها به صدام کمک کردند و البته این لطف خدا بود که با آن نیروها و انسانهای مومنی که با اعتقاد به امامت و قیامت و تفکر امامخمینی ایستادند و انقلاب اسلامی تقویت و ماندگار شد. به اعتقاد من، این انقلاب اعتقاد قلبی لازم داشت و یکی از معجزات تاریخ است بهخصوص که در عصر جدید از صدر اسلام چنین واقعه بزرگی اتفاق نیفتاده بود. امام خمینی(ره) فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود.
انقلاب اسلامی درواقع دستاوردهای انسانی نابی به دنیا ارائه داد و چهرههای شاخصی که در ایران نبود یا اگر بود مخفی بود؛ بنابراین چهرههای شاخص از شهدای انقلاب گرفته تا آخرین آنها که حاجقاسم سلیمانی بود که چهره شاخص جهانی شد چون با یک نظام جهانی درگیر بود و این بسیار مهم است. ایران کشوری است که دائما تحقیر شده و مرتب به آن گفتهاند که نمیتوانی و باید با غرب همکاری و همسانسازی کنید و پیمان ببندید و غیره. رهبر این انقلاب و جبهه انقلابیون اصیل که تابع امام(ره) بودند گفتند نه و ما میتوانیم را ترویج کردند؛ بنابراین یک دستاورد مهم انقلاب این است. ما انسانهای والایی در حوزه امنیتی داریم و همین انسانها در حوزه صنعت و دانش هستند. آنها در معادلات ذهنیشان بود که ایران را محاصره اقتصادی کنند و ایران با دو، سهماه محاصره اقتصادی تسلیم میشود؛ البته ما سختیهای بسیاری را هم گذراندیم ولی تسلیم نشدیم.
چه کسی این راه را باز و این مسیر را هموار کرد؟ او کسی نبود جز امامخمینی(ره) که راه را برای ما باز کرد و نشان داد. مهمتر از همه اینکه اروپاییها برای بقای سلطهشان معتقدند که بین تحقیر و سلطه رابطه وجود دارد. اروپاییها برای سلطهشان بر کشورهای دیگر، مردم آن کشورها را تحقیر میکنند و میگویند که شما نمیتوانید و نمیدانید اما باید بیاییم و این کارها را انجام دهیم و این چیزها را درست کنیم؛ زیرا امام خمینی(ره) فرمود نه اینطور نیست، همه مثل هم هستند و همه انسانها یک نوع و یک جنس هستند. ایشان دلایل عقبماندگی را سیاسی بیشتر میدانست. این موانع که رفع شد، شکوفهها شکفته شدند و در حوزههای مختلف ازجمله در حوزه دفاعی مثلا پیشرفت ما بسیار قابلتوجه بوده است. در حوزههای صنعت و حوزههای دیگر نیز به نظر من دستاوردهای زیادی داشتهایم.
در انقلاب اسلامی، انسانی پرورش یافت که میتواند دنیا را اداره کند، انسان ایرانی قبلا نمیتوانست خودش را اداره کند ولی اکنون این ادعا را دارد که میتواند دنیا را اداره کند. این چگونه حاصل شده است؟ این دستاورد مسیری است که امام راحل طراحی کرد و در همین مسیر انقلاب ما پیروز شد. انقلاب یعنی اندیشههای انقلابی میتواند انسانهایی را در جهان پرورش دهد که امروز فراتر از همه باشد. همانطور که دیدهاید در حوزههای مختلف که شاخصها زیاد هستند.
امامخمینی(ره) آن تحقیر را فاش کرده و به اعتمادبهنفس تبدیل کرد و به ما گفت که شما میتوانید. در ادبیات دینی، «ما نمیتوانیم» معنایی ندارد، فقط توکل بر خدا و «استعینوا بالصبر و صلاه». ما انسانهای الگویی را به دنیا تقدیم کردیم.
پیام انقلاب برای مردم دنیا این بود که شما میتوانید در مقابل ستمگران و ظالمان بایستید. این نظریه مقاومت در ایران موثر واقع شد. اگر بنیانهای فکری و معنوی وجود نداشته باشد نمیتوان مقاومت کرد. ما چرا پیروز شدیم؟ بهخاطر اینکه ازخودگذشتگی و تکیه به ایمان دینی داشتیم، مبتنیبر فهم امامخمینی، نه هر فهمی. اگر این نوع اندیشه وجود داشته باشد، فکر میکنم که خواهناخواه پیروزی به دست میآید و میتوانند آدمهای دیگر نیز در این راه گام بردارند و این تجربه را تکرار کنند ولی با اندیشههای دیگر ممکن است این اتفاق نیفتد. انسانهای دیگری هستند که در سراسر دنیا در حال مبارزهاند. کسانی که در ایران مبارزه میکردند شهید شدند یا مجروح شدند دنبال رضایت خدا بودند و دنبال دستاوردهای مادی نبودند. برخی از افرادی که به پست و مقام میرسند ممکن است از عقیدهشان دست بردارند، این یک امتحان است. به نظر من، تمایز انقلاب آن عنصر اساسی اعتقاد دینی بود که افراد را سر پا نگه داشت و هنوز هم سرپا هستند. ممکن است اتفاقی بیفتد ولی آن بدنهای که تکیهگاه انقلاب اسلامی بود آنها هنوز پای کار هستند. در اینجا یک نکته حائزاهمیت است و آن اینکه وجه تمایز نهضت و نظامی که امام راحل(ه) برپا ساخت در نیروهای انسانی و باورهاست. نیروهای انسانی که این سرزمین به لطف الهی پرورش داده است توانستند به این دستاوردها برسند.
در ادبیات علوم اجتماعی عمر انقلابها ۴۰سال است. جان بولتون بیان میکند که عمر این انقلاب ۴۰ساله است. وقتی از ۴۰سالگی آن میگذرد میبینند که نه عمر این انقلاب ۴۰سال نیست. شاخصه اصلی این تداوم عمر انقلاب ما، رهبری آن است . نقش امامت و رهبری جامعه نقش بسیار تاثیرگذاری است. اولین وجه امتیاز ما این است که رفتار نظام فکری ما طوری است که رهبری کار را ادامه میدهد و میتواند حامی مردم باشد؛ زیرا او نقطه وحدت مردم است و کمک میکند. در کتابهای جامعهشناسی نیز بحثی از رهبری نشده است، فقط بحث ساختار اجتماعی و عواملی از این نوع است. با اینکه نشان دهد رهبری چه نقشی در انقلاب دارد بنده ندیدم؛ چون مصداقی در این زمینه نداشتهاند ولی در انقلاب ما نشان داد رهبری نقش والا و بسیار تعیینکنندهای دارد.
نظر شما