۲۳ تیر ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۶
کد خبر: ۵٬۱۸۲

هنوز شنیده می‌شود...

امیر اسماعیلی ـ سردبیر

انگاری تقویم دلمان با محرم ورق می‌خورد. اسم و رسم امام حسین(ع) که وسط می‌آید همه‌چیز عوض می‌شود.

آگاه: اصلا انگاری نظم و آرامش ظاهری و فریبنده عالم به هم می‌خورد. محرم می‌شود. غوغا می‌شود. دنیا عوض می‌شود. و حسینی که آبروی عالم است و چه دل تنهایی است، دلی که مهر حسین(ع) در آن، جا ندارد.
روزهای سختی را گذراندیم. هنوز بهت شنیدن خبری را داریم از پروازی که داخل مه شد و دیگر روی زمین ننشست و مسافرانش راهی به آسمان یافتند. باید حواسمان به هزار و یک چیز می‌بود. صدالبته و صد شکر که پیری فرزانه زعامت و رهبری دارد و ذهنش برای تدبیر و دستش برای دعا رو به آسمان بلند است و چه دلگرمی‌ای بهتر از این! اما راه پرپیچ و خمی است، دلدادگی برای این آب و خاک. راه را قبلی‌ها نشان دادند. جان گذاشته‌اند و خون داده‌اند. مسیر معلوم است. از اول هم معلوم بوده است.
حالا چند روزی است که تبلیغات و انتخابات تمام شده است. تمام من بگویم‌ها و تو بگویی‌ها! تمام تلاش برای تاثیر و رأی‌آوری. همه تمام شد. فصلی شروع شده است برای همدلی و ساختن. برای تلاش و کم کردن تمام کمبودها و سوءمدیریت‌ها. ایام عزاداری سالار شهیدان هم مثل همیشه به‌موقع شروع شد برای بغض‌های فروخورده و نگه‌داشته شده در تمام سال. آنجایی که همه شهر بوی حسین(ع) می‌گیرد و یگانه می‌شوند تمام مردم شهر در عزای اویی که راه را نشانمان داده است و چراغ هدایت بر سرمان گرفته است.
روز گذشته مراسم آیینی شیرخوارگان حسینی در تمام دنیا برگزار شد؛ مادرانی که با چشم‌های نمناک، کودکان کوچک خود با لباس‌های سقایی را روی دست گرفته و برای کودک شش‌ماهه و تشنه امام حسین(ع) اشک ریختند. تاریخ که تمامی ندارد، دایم تکرار می‌شود و تکرار. همین حالا، در گوشه باریکی از دنیا، لشکر اشقیا همان کار لشکر ابن‌زیاد و عمرسعد را مدرن‌تر انجام می‌دهد. چقدر تصاویر کودکانی زخمی و تشنه و شهید در گوشی‌های تلفن‌هایمان از غزه چرخیده است. کودکی زخمی که حتی نای گریه کردن هم ندارد... تمام دنیا را سکوت گرفته و دست‌های همه مدعیان دروغین روی چشم‌هایشان است و پنبه‌های فشرده در گوش‌هایشان و اگر نبود نعره شیرمردان جبهه مقاومت از ایران، لبنان، عراق، یمن و... شاید تابه‌حال وضعیت به گونه‌ای دیگر رقم خورده بود. اما هنوز صدای حیدر، حیدر قاسم سلیمانی در آسمان‌ها به گوش می‌رسد، دستش بر زمین افتاد اما علم فرماندهی‌اش برقرار و استوار است. هنوز هم فرمانده است و اسمش خوف به دل دشمن می‌اندازد و او تکثیر شده در دل هزار هزار قاسم سلیمانی دیگر که برسانند پرچم را به صاحب واقعی‌اش. او که وعده داده خداست و می‌آید و حق را از ظالم می‌ستاند.
حالا ماییم و این پرچم که شرافت دارد و عزت و هیچ طوفانی هرچند بزرگ باعث کج شدنش نشده است. دعایی پشت این کشور عزادار حسین(ع) است از جنس دعای مادران شهدا؛ مادرانی که زینب‌وار بر مصیبت افتادن سروهای رشیدشان طاقت آوردند و غم، آنها را بزرگ کرد؛ مادرانی که هنوز وسط میدان هستند و دریغی ندارند. حالا من و شما هستیم که باید بدانیم کجا ایستاده‌ایم و چه می‌کنیم؟
 نوای هل من ناصر ینصرنی هنوز شنیده می‌شود...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.