آگاه: موضوع افزایش جمعیت کشور یکی از موضوعات بسیار مهم و کلیدی سالهای اخیر است و مسئولان در کشور همواره سعی کردهاند با هشدار در رابطه با وضعیت سخت آینده و پیری جامعه مردم را به فرزندآوری ترغیب و تشویق کنند این اتفاق در حالی در سالهای اخیر در حال انجام است که باورهایی که گویا بیشتر آن از جنس بینش و فرهنگ است همواره در برابر افزایش جمعیت و فرزندآوری مقاومت کرده است. در این بین مسئولان نیز تلاش میکنند تا با ایجاد انگیزه و خلق بستههای حمایتی و تشویقی زمینه را برای فرزندآوری فراهم کنند اما گویا مهمتر از این اتفاق و بستههای تشویقی باید ابتدا بستر و زیرساختهای لازم برای افزایش جمعیت را فراهم کرد.
چرا جمعیت جوان؟
از دیرباز موضوع فرزندآوری و جمعیت جزو دغدغه نسلهای گذشته، حال و آینده بوده است و گذشتگان ما روی مسئله جمعیت بهعنوان یکی از مولفههای قدرت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی حساب میکردند. در دنیای امروز نیز مولفه اصلی قدرت در جوامع و کشورها جمعیت آن است. این مولفه قدرت طبیعتا از طریق جمعیت سالمند حاصل نمیشود، زیرا سالمندی جمعیت باعث تحمیل هزینه به جامعه میشود و آنچه به حفظ اقتدار ملی کمک میکند، داشتن جمعیتی جوان و بانشاط و آماده به اشتغال و کار است که در عرصه فردی، خانوادگی، اجتماعی و حاکمیتی بتواند اهداف کشور را به سرمنزل مقصود برساند. در دنیای امروز کشورهایی مانند چین که یک و نیم میلیارد نفر جمعیت دارند سیاست تکفرزندی را کنار گذاشتهاند تا بتوانند مولفههای قدرت خود را حفظ کنند. دلیل اصلی اینکه جوانی جمعیت مهم است این است که اگر بخواهیم در عرصههای مختلف کشور پیشرفت کنیم زمانی این پیشرفت حاصل میشود که جمعیت جوان داشته باشیم.
فرزندآوری و فرهنگسازی
بیش از ۱۰سال میشود که کشور، سیاست افزایش جمعیت را در پیش گرفته است. رهبر انقلاب اسلامی از سال۱۳۹۰ تا امروز بیش از ۴۰بار نسبت به «مسئله جمعیت و فرزندآوری» تأکید داشتند و در اردیبهشت سال۱۳۹۳ باتوجهبه اهمیت موضوع، سیاستهای کلی جمعیت توسط ایشان ابلاغ شد. قانون حمایت از جوانی جمعیت هم در مهر سال۱۴۰۰ در مجلس تصویب شد و خلاصه آنکه در حال حاضر، تمرکز نظام بر سیاستهای افزایش جمعیت است. صاحبنظران دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را عامل تغییرات در میزان باروری میدانند. در این میان آگاهی، مهمترین موضوعی است که نقش تعیینکنندهای در این زمینه ایفا میکند، اینکه افراد چه نگاهی به فرزندآوری دارند و در مقابل این مسئله چه انتخابهایی میکنند. از سوی دیگر کارشناسان برای حل معضل فرزندآوری، بر ضرورت «فرهنگسازی» تأکید میکنند که در این میان نمیتوان نقش مهم، تأثیرگذار و پر نفوذ رسانهها بهویژه صداوسیما را بر خانوادهها منکر شد. بر اساس قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده، صداوسیما مکلف است ۱۰درصد برنامههای خود را به موضوع فرزندآوری اختصاص دهد. این در حالی است که مجموع برنامههایی که از گذشته تابهحال سراغ این موضوع رفتهاند از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکند.
دغدغهای بجا
اکنون مطالبه دغدغهمندان حوزه فرهنگ این است که مدیران شبکههای مختلف صداوسیما باید نسبت به قانون حمایت از جوانی جمعیت پاسخگو باشند. صداوسیما باید مهمترین نقش را در فرهنگسازی سیاستهای جمعیتی داشته باشد. اما به نظر میرسد در اجرای سیاستهای جمعیتی گاهی با استانداردی دوگانه عمل میکند. در بخشهای خبری و برنامههای کارشناسی معمولا کم مخاطب در مورد فرزندآوری و بحران جمعیت میشنویم و کارشناسان از مضرات تکفرزندی یا دوفرزندی میگویند اما در سایر برنامههایی که اتفاقا پرمخاطبتر هم هستند به صورت مستقیم و غیرمستقیم سیاستهای جمعیتی نقض میشود. مثلا درحالیکه فیلمها و سریالهای صداوسیما باید نقطه قوت برای تحقق سیاستهای جمعیتی کشور باشد، اما تقریبا در تمام سریالهای تولیدی، خانوادههایی به مخاطب نشان داده میشود که کمجمعیت هستند. درواقع بیشتر سریالهای ما ترویج سبک زندگی تکفرزندی یا درنهایت دو فرزندی است. بهندرت فیلم یا سریالی در رسانه ملی پخش میشود که خانوادهای در آن سه فرزند یا بیشتر فرزند داشته باشد.
البته این نقد فقط متوجه سریالها نیست و انتقادات شامل میانبرنامههای تبلیغاتی هم میشود. میانبرنامههای تبلیغاتی در حال پخش در رسانه ملی کاملا برخلاف سیاستهای جمعیتی تهیه میشود. مثلا برای تبلیغ یک کالا معمولا خانوادههایی کمجمعیت با زندگی لاکچری به مخاطب نشان داده میشود. وقتی کشور در سالهای دهه۷۰، سیاستهای ضدجمعیتی را آغاز کرد، همه نهادهای فرهنگی و سازمانها ازجمله صداوسیما تمامقد در خدمت این سیاست بودند، نمونهاش سریال آقای گرفتار که به نماد سیاست ضدجمعیتی تبدیل شده بود. نتیجه این تعامل چندجانبه، تحقق سیاست ضدجمعیتی در آن برهه و به دنبال آن هم کاهش محسوس جمعیت بود. اما سوال اینجاست حالا که کشور از نظر شاخصهای جمعیتی به مرحله هشدار نزدیک شده است و قانون و رهبری و همه ارکان نظام از صدر تا ذیل هشدارهایی را نسبت به شاخصهای جمعیتی میدهند و قانون تصویب کردهاند و دهها طرح تشویقی دیگر، آیا رسانههای ما مثل سالهای دهه۷۰ تمامقد در خدمت تحقق این سیاست گام بر میدارند؟ سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی ایرانی چه در تلویزیون چه در شبکه نمایش خانگی و چه در سینما با نشاندادن خانوادههای متمول و زندگی تجملاتی، این ذهنیت را در جامعه القا میکنند که اگر میخواهید زندگی متمولی داشته باشید نباید فرزند بیشتری داشته باشید. کمرنگشدن بعد خانواده و فرزندآوری در بیشتر برنامههای نمایشی جامعه میتواند ذهن مخاطبان را از فرزندآوری دور کند، اغلب سریالها و فیلمها خانوادههایی را به تصویر میکشند که یا فرزندی ندارند، یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند.
در چند سال اخیر رسانه ملی این وظیفه را بیشتر با ساختن برنامههای ترکیبی، مستند و مسابقه ادا کرده است؛ برنامههایی چون «کودک شو»، «اعجوبهها»، «مامانها»، «دردانهها»، «به وقت مادری» و... نمونههای انگشت شماری هستند که سعی داشتهاند با نمایش پررنگ شیرینیهای کودک، زن و شوهرها را به فرزندآوری تشویق کنند. میتوان گفت این قبیل برنامهها به شیوه مستقیم و آشکار این هدف را دنبال میکنند. اما رسانه با قدرت شگفت خود بر اذهان مخاطبان میتواند تاثیر عمیقتری در انتقال پیام به صورت غیرمستقیم و تلویحی داشته باشد. از این حیث کارنامه کاری هم تلویزیون و هم سینما بهعنوان رسانههای عمومی و فراگیر جامعه بسیار ضعیف و ناامیدکننده است.
در یک دهه گذشته برنامههایی مثل کلبه عموپورنگ و پیشتر از آن «بچهمحل» بحث فرزندآوری را دنبال میکرد و سریالهایی مثل «وضعیت سفید»، «نونخ»، «پایتخت»، «دودکش» و سریال اپیزودیک «تازهوارد» نیز به خانواده، ازدواج و فرزندآوری اعتقاد ویژه داشتهاند. در سینما هم شاید تنها بتوان دو نمونه را برشمرد؛ فیلم «همبازی» و «خجالت نکش» اما از آنسو فیلمهای بسیاری ساخته شدهاند که تلویحی یا آشکارا برخلاف سیاست جمعیتی کشور عمل کرده و فرزندآوری را بهشدت تقبیح میکنند؛ مانند فیلم «بهدنیاآمدن»، «فرشتهها باهم میآیند»، «شکاف»، «مادری»، «تابستان داغ»، «نمور»، «بیمادر» و حتی در جشنواره فجر امسال مخاطب در فیلمهای «وابل» و «چرا گریه نمیکنی؟» شاهد نمایش تصویری سیاه و ناامیدکننده از این موضوع بوده است. یکی از اهداف اصلی رسانهها برای نفوذ و تاثیرگذاری، خانوادهها هستند که عمیقا تحتتاثیر رسانهها قرار میگیرند. برخی دیگر از آثار به شرح ذیل هستند:
سریال تلویزیونی تازهوارد
سریال تلویزیونی تازهوارد، سریالی اپیزودیک است که هر قسمت آن داستان جداگانهای دارد اما محور اصلی این مجموعه موضوع فرزندآوری است. همچنین شیوه تولید این مجموعه کمی از دیگر سریالها متمایز است و هشت کارگردان قسمتهای مختلف آن را کارگردانی کردهاند. این سریال ۱۱قسمتی به مسئله فرزندآوری و معضلات خانوادههایی که در سودای بچهدارشدن هستند، میپردازد. مجموعه تلویزیونی تازهوارد از تاریخ ۲۷خرداد تا ۸تیرماه ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
تیزر فرهنگی کفشدزدک
فیلم داستانی «کفش دزدک»، قصه علیرضا، کودک بازیگوش ۶ساله است. خیلی از ما خاطرات شیرینی از کودکیهایمان در جمع خانوادگی اقوام و دوستان داریم که دلمان نمیخواست آن گرمی و دورهمیها تمام شود. کفشدزدک قصه یکی از همان جمعهاست.
فیلم بلند سینمایی «بیمادر»
فیلم بیمادر به نویسندگی و کارگردانی سید مرتضی فاطمی محصول سال۱۴۰۱ کشور ایران است. بیمادر داستان یک زوج پزشک به نامهای امیرعلی و مرجان (با بازی امیر آقایی و میترا حجار) را روایت میکند که زندگی آرام و خوبی دارند. اما فقدان بچه باعث شده که آنها در زندگی خود کمبود شدیدی را احساس کنند. به همین خاطر مرجان سراغ زن فقیری به نام مهروز (با بازی پردیس پورعابدینی) میرود و با او قرارداد میبندد تا بچه آنها را به دنیا بیاورد. مهروز فرزند دیگری دارد که در آستانه پیوند کلیه است. مرجان به مهروز قول میدهد در صورت سالم به دنیا آوردن بچه، مقدمات پیوند کلیه دیگر فرزند مهروز را مهیا میکند. اما اتفاقات آنطور که مرجان برنامهریزی کرده است پیش نمیرود و دست سرنوشت حوادث دیگری را برای این زوج رقم میزند. درحالیکه نهادهای متولی فرهنگ تلاش میکنند با استفاده از ظرفیتهای تبلیغاتی مختلف به شکلی غیرهنری به مسئله اهمیت فرزندآوری بپردازند، میتوان بخشی از این هزینهکرد را به مسئله تولید آثار نمایشی اختصاص داد که قاعدتا تاثیر عمیقتر و ماندگاری بیشتری در اذهان مخاطبان دارد.
پرداختن به موضوع فرزندآوری در جشنواره تئاتر شبستان
نمایش «قدم نورسیده» با موضوع فرزندآوری و جلوگیری از سقطجنین به بخش عمومی نخستین جشنواره ملی تئاتر شبستان کانونهای فرهنگی هنری مساجد کشور راه یافت. برگزاری جشنواره تئاتر ملی شبستان اقدامی ارزنده در این راستاست و موجب میشود تا برخی از نگاهها تغییر یابد و اهالی مسجد تشویق شوند تا فرزندان و کودکان و نوجوانان حاضر در مسجد را به انجام فعالیتهای هنری و تئاتری سوق دهند.
کتاب و خانواده
کتاب، دروازهای بهسوی جهان گسترده دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است. کسی که با این دنیای زیبا و زندگیبخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد؛ بیشک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است. برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سروکار نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب مأنوس و همواره در حال بهرهگیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه باشد. مطالعه میتواند نشاتگرفته از انگیزههای گوناگونی باشد که مهمترین آنها ارضای میل شخصی، علایق ذوقی و حرفهای و وسعت بخشیدن به این نوع علایق و ارضای نیازهای مبرم فکری، روحی و معنوی است. باتوجهبه اینکه جامعه امروز، در استفاده از وسایل ارتباط جمعی بهویژه شبکههای اجتماعی غرق شده است، کتاب و کتابخوانی میتواند اثرهای بسیاری بر ذهن و عملکرد انسان در زندگی شخصی و اجتماعی داشته باشد.
نظر شما