آگاه: پهلوان در نزد ایرانیان، مردی است تنومند که اخلاق نیکویی دارد، در حقیقت خلقنیکو بوده که یک پهلوان را حقیقتا «پهلوان» میکرده است. در شاهنامه فردوسی، قصه پهلوانان بسیاری را همچون زال و رستم شنیدهایم. پهلوانانی که از نظر اخلاق سرآمد بوده و با پشتسر گذاشتن تمرینهای سخت، برای پیروزی جبهه خیر علیه شر، وارد میدان نبرد میشدند. پس از ورود دین مبین اسلام، آداب اسلامی با این ورزش عجین شد و با تاثیرپذیری از سرشت جوانمردی امام علی علیه السلام و باتوجه به فرهنگ ایرانی و اسلامی به مسیر خویش ادامه داد و اکنون بهعنوان میراث اصیل ایرانی در جهان مطرح است. شالوده زورخانه و ملزوماتش نه فقط جایگاه بالابردن توانمندی جسم، که کلاس درس اخلاق نیز است.
چراکه آیین و مکتب ورزش زورخانهای، خودپرستی و غرور را از بدترین صفات میداند و بههمین دلیل در تلاش است تا تواضع و فروتنی را علاوهبر تنومندی در ورزشکاران ایجاد کند. اگر ورزشکاری در این آیین به مقام قهرمانی برسد، از تکبر و غرور دور باشد و در مقابل همه مردم و استادان خود، فروتن بوده و رفتار و کردار نیکی داشته باشد، به مقام پهلوانی هم نایل میشود.
فرهنگ پهلوانی یک نظام اخلاقی، اجتماعی و ورزشی است که در تاریخ ایران ریشه دارد و ترکیبی از جوانمردی، شرافت، نیرومندی جسمانی و معنوی، و دفاع از مظلومان است. این فرهنگ در قالبهای مختلفی مانند ورزشهای زورخانهای، کشتی پهلوانی، داستانهای حماسی (مثل شاهنامه) و آیینهای جوانمردی ظهور کرده است. پهلوانان نهتنها قهرمانان جسمانی، بلکه نمادهای اخلاق و انسانیت بودند، کسانی مانند پوریای ولی که بهجای شکستدادن حریف با بخشش و بزرگواری خود را برتر نشان میدادند.
چرا فرهنگ پهلوانی مهم است؟
با اینکه در عصر معاصر ممکن است خیلیها فکر کنند فرهنگ پهلوانی ازبین رفته، اما هنوز هستند کسانی که پایبند به این فرهنگ و اخلاق هستند. اهمیت فرهنگ پهلوانی در این است که تنها به پیروزی در میدان ورزش یا نبرد محدود نمیشود، بلکه به زندگی روزمره مردم نفوذ کرده و اصولی مانند راستگویی، وفاداری، کمک به ضعیفان، مقاومت در برابر ستم و تواضع را ترویج میدهد. در گذشته زورخانهها نهتنها محل ورزش، بلکه کانون آموزش اخلاق و همبستگی اجتماعی بودند. پهلوانان واقعی کسانی بودند که در عین قدرت، فروتنی داشتند و از موقعیت خود برای یاریرساندن به مردم استفاده میکردند. حتی امروز هم در برخی شهرهای ایران، پهلوانان محلی به حلاختلافات و کمک به نیازمندان میپردازند.
تحول فرهنگ پهلوانی در طول تاریخ
در دوران باستان، پهلوانی بیشتر با جنگاوری و حماسهسرایی پیوند خورده بود. چنانکه در شاهنامه فردوسی، پهلوانانی مانند رستم نهتنها قهرمانان نبرد، بلکه نمادهای حکمت و اخلاق بودند. بعد از اسلام، این فرهنگ با مفاهیم عرفانی و جوانمردی آمیخته شد و فتوتنامهها (کتابهای اخلاق پهلوانی) نوشته شدند. در دوره صفویه، زورخانهها به مکانهای مقدسی تبدیل شدند که ورزش را با عشق به اهلبیت (ع) ترکیب میکردند. مراسمی مانند سینهزنی و ذکر حضرت علی (ع) در زورخانهها رواج یافت.
در دوران قاجار و پهلوی، با ورود ورزشهای مدرن، برخی آیینهای پهلوانی کمرنگ شدند؛ اما کشتی پهلوانی و مراسم زورخانهای همچنان حفظ شدند. امروزه، اگرچه زورخانهها مانند گذشته رونق ندارند، اما در مناسبتهای مذهبی و ملی (مثل روز پهلوان و زورخانه یا مراسم میلاد امیرالمومنین) این فرهنگ زنده نگه داشته میشود. همچنین، رسانهها با ساخت فیلمها و سریالهای تاریخی (مثل شاهنامهایها یا داستانهای پوریای ولی) سعی در احیای این ارزشها دارند.
بر فرهنگ پهلوانی چه میگذرد؟
فرهنگ پهلوانی، این میراث کهنِ آمیخته با اخلاق و مردانگی، امروزه در موقعیتی بین فراموشی نسبی و تلاش برای احیا قرار دارد. از یکسو، بسیاری از آیینها و ارزشهای اصیل پهلوانی به حاشیه رانده شدهاند و ازسوی دیگر، جریانهای فرهنگی و اجتماعیِ پراکندهای در تلاشند تا این سنت را با شرایط امروز تطبیق دهند.
زورخانهها بسته، جوانمردی زنده
زورخانهها که روزی پایگاه اصلی پرورش پهلوانان و جوانمردان بودند، امروزه با کاهش اقبالعمومی مواجه شدهاند. بسیاری از این مکانها یا تعطیل شدهاند یا به فعالیتهای نمادین محدود شدهاند. ورزشهای مدرن مانند بدنسازی و فیتنس جایگزین ورزشهای پهلوانی شدهاند و نسل جوان کمتر با فلسفه و آیینهای زورخانه آشناست.
کشتی پهلوانی، که زمانی بیشتر یک مکتب اخلاقی بود، امروزه به یک رقابت ورزشی صرف تبدیل شده است. اگرچه هنوز در برخی شهرها (مثل تهران، مشهد و کرمانشاه) پهلوانان بزرگی وجود دارند، اما روحیه جوانمردی و گذشت که در گذشته در کشتیگیران دیده میشد کمرنگ شده است. پول و شهرت گاهی بر اخلاقمداری غلبه کرده است.
شاید بتوان گفت ماندگارترین تصاویری که از فرهنگ پهلوانی در ذهن ما ایرانیها (البته اگر دهه ۶۰ به قبل باشید) وجود دارد، سریال «شبدهم» و «پهلوانان نمیمیرند» ساخته حسن فتحی هستند. البته هر از چند گاهی در مناسبتهای مختلف مستندهایی هم با این موضوع ساخته میشود، مثل مستندی که درباره پوریای ولی ساخته شده بود ولی اغلب آنها شعارزده و سطحی است و بهجای پرداختن به عمق اخلاقی این فرهنگ، صرفا به جنبههای نمایشی و رزمی آن میپردازند.
در این میان برخی انجمنهای مردمی، پیشکسوتان ورزش زورخانهای و چهرههای فرهنگی در تلاشند تا با برگزاری مراسم پهلوانی در مناسبتهای مذهبی (مثل میلاد امام علی) یا آموزش نسل جدید، این فرهنگ را حفظ کنند. حتی در برخی دانشگاهها، رشتههای مرتبط با ورزشهای سنتی تدریس میشود؛ اما این تلاشها هنوز نهادینه و فراگیر نشده است.
آینده فرهنگ پهلوانی
آینده این فرهنگ به چند عامل کلیدی بستگی دارد.
* آموزش و نهادینهسازی ارزشهای پهلوانی در مدارس
اگر مفاهیمی مانند گذشت، مسئولیتپذیری، دفاع از مظلوم و راستگویی- که بخشی از فرهنگ پهلوانی هستند- در سیستم آموزشی ایران گنجانده شود، میتوان امید داشت که نسل جدید حتی بدون حضور در زورخانه، این اخلاقیات را در زندگی بهکار بگیرد.
* تلفیق فرهنگ پهلوانی با ورزشهای مدرن
ورزشکاران حرفهای میتوانند سفیران این فرهنگ باشند. مثلا اگر قهرمانان المپیکی ایران نهتنها به مدال، بلکه به اخلاق ورزشی هم معروف شوند، روح پهلوانی زنده میماند.
*استفاده از فضای مجازی برای ترویج اصول پهلوانی
شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال میتوانند داستانهای پهلوانان تاریخی یا اقدامات نیک ورزشکاران امروزی را بهشکل جذاب منتشر کنند تا جوانان الگو بگیرند.
*حمایت دولت و نهادهای فرهنگی
اگر نهادهای رسمی مانند وزارت ورزش و وزارت فرهنگ از پروژههای مرتبط با احیای آیینهای پهلوانی (مثل ثبت جهانی زورخانه یا تولید محتوای آموزشی) حمایت کنند، این فرهنگ شانس بیشتری برای بقا دارد.
اما آیا فرهنگ پهلوانی میتواند زنده بماند؟ بله! اما نه لزوما در قالب سنتیِ آن. فرهنگ پهلوانی باید از شکل قدیمی خود فراتر برود و به یک گفتمان اخلاقی- اجتماعی تبدیل شود که در ورزش، هنر، آموزش و حتی کسبوکار نفوذ کند. پهلوان امروز ممکن است یک کشتیگیر نباشد، بلکه یک معلم، پزشک یا فعال اجتماعی باشد که با همان اصول عدالتطلبی و کمک به دیگران زندگی میکند. سؤال اساسی اینجاست: آیا جامعه امروز ایران به پهلوانانی بهمعنای واقعی نیاز دارد؟ اگر آری، این پهلوانان جدید چه شکلی خواهند بود؟
نظر شما