رهبر انقلاب تاکنون در مناسبت‌ها و بیانات مختلفی درباره اهمیت عید سعید غدیر و نکاتی که از آن به دست می‌آید سخنرانی کرده‌اند.

غدیر، ماجرای تعیین ضابطه و قاعده است

آگاه: ایشان در ۳۰شهریورماه سال۱۳۹۵ نیز در دیدار با اقشار مردم به مناسبت همین عید، نکات مهمی را اشاره و تبیین فرمودند که در ادامه گزیده‌ای از بیانات ایشان را می‌خوانید:
اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیدالله‌الاکبر و از همه اعیاد بالاتر است، علت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به‌غیر از مسئله غدیر به مسئله دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیه معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره مائده است، با غیر مسئله‌ای در وزن و اهمیت و اندازه مسئله غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یک‌چنین مسئله‌ای است که می‌تواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» درباره‌اش بیاید.
آن‌کسانی که در مضمون این آیات خدشه کرده‌اند، حرف‌هایی می‌زنند، مطالبی گفته‌اند، مخالفین و کسانی که قضیه غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تاویل کرده‌اند، لکن این بخش از آیه قابل تاویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اول سوره مائده، قبل و بعد از این فقره آمده است، مگر چقدر اهمیت دارد؟ این تعبیر درباره نماز نیامده است، درباره‌ زکات نیامده است، درباره‌ جهاد نیامده است؛ درباره‌ هیچ‌یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیه دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیه چیست؟ قضیه رهبری جامعه اسلامی؛ قضیه نظام حکومت و امامت در جامعه اسلامی.
بله، ممکن است تخلف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنی‌امیه و بنی‌عباس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [اما] این لطمه‌ای نمی‌زند به فلسفه غدیر. ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعده‌ای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماه‌های آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعده امامت؛ قاعده ولایت. جوامع بشری از دیرباز حکومت داشتند؛ بشر انواع و اقسام حکومت‌ها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومت‌ها را، این نوع قدرتمندی‌ها و قدرت‌مداری‌ها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعده اسلام است؛ غدیر این را بیان می‌کند... قاعده حکومت و اقتدار و قدرت‌مداری در جامعه اسلامی، با غدیر معین شد و پایه‌گذاری شد؛ اهمیت غدیر این است. اهمیت غدیر فقط این نیست که امیرالمومنین(ع) را معین کردند؛ این هم مهم است اما از این مهم‌تر این است که ضابطه را معین کردند، قاعده را معین کردند؛ معلوم شد که در جامعه اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبر بر مردم معنا ندارد، حکومت امتیازخواهی و زیاده‌خواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد، حکومت شهوت‌رانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام این‌جوری است. این قاعده در غدیر وضع شد. وقتی این قاعده وضع شد، آن‌وقت «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ دیگر دشمن‌ها از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر بدهند مأیوس می‌شوند؛ چون مسیر دین آن‌وقتی تغییر پیدا می‌کند که آن نقطه اصلی، آن هسته اصلی تغییر پیدا کند؛ یعنی هسته قدرت، هسته مدیریت، هسته ریاست؛ اگر تغییر پیدا کند، همه‌چیز تغییر می‌کند؛ بله، در واقعیت عملی، تغییراتی به وجود می‌آید و افرادی از قبیل خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس سرِ کار می‌آیند به‌عنوان اسلام، حجاج‌ بن ‌یوسف هم [سرِ کار] می‌آید، امّا اینها دیگر ضابطه را نمی‌توانند به هم بزنند. امروز اگر کسانی در دنیای اسلام؛ آنهایی که با معارف اسلامی آشنا هستند مراجعه کنند به قرآن، مراجعه کنند به ضوابطی که در قرآن برای بندگی حق و زندگی و جهت‌گیری بندگان حق -یعنی ملت‌ها- در قرآن معین شده است، امکان ندارد به نتیجه‌ای برسند جز نتیجه امامت امیرالمومنین(ع) و آنچه دنباله او است. این ادعای ماست و می‌توانیم این ادعا را کاملا ثابت کنیم. هرکسی در دنیای اسلام، روشنفکران، متفکرین، صاحبان عقیده، کسانی که از اول با یک عقیده دیگری بار آمده‌اند، اگر قرآن را و ارزش‌های قرآنی و ضوابط قرآنی را برای زندگی جوامع بشری ملاک قرار بدهند، به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسند جز اینکه کسی مثل علی بن ‌ابیطالب (ع) بایستی بر جوامع اسلامی حکومت بکند؛ یعنی راه، این است؛ راه، امامت است. این مربوط به غدیر. 
خب، وقتی غدیر این‌قدر اهمیت دارد، آن‌وقت آن آیه شریفه دیگر که «یاَایُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، معنایش روشن می‌شود. [می‌فرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلا رسالتت را انجام نداده‌ای. پیغمبر ۲۳سال است دارد مجاهدت می‌کند -آن مجاهدات مکه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگ‌ها، آن فداکاری‌ها، آن گذشت‌ها، آن سختگیری‌های بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدت انجام گرفته- این چه حادثه‌ای و چه عارضه‌ای است که اگر نباشد، همه اینها [گویی‌] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمی‌تواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینهاست؛ آن چیست؟ امامت است. اول‌ امام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق(ع) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اول است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّ‌بنِ‌اَبی‌طالِب» و بعد بقیه ائمه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.