آگاه: حدادعادل در این مراسم گفت: سال گذشته که برای برادر شهیدم کتابی نوشتم به یادداشتها و تقویم روزانهاش مراجعه کردم و دیدم که در سالهای ۵۸ و ۵۹ پیش از من با هوشنگ مرادی کرمانی آشنا شده بود. وی با اشاره به اینکه بسیاری از سریالها و فیلمهای اقتباسی از آثار مرادی کرمانی را مشاهده کرده است، افزود: هوشنگ مرادی کرمانی یک نویسنده شناخته و پذیرفته شده است که محبوبیت بسیاری در ایران دارد و بیشترین شمارگان را در آثار به خود اختصاص داده است. او یکی از موفقترین داستاننویسان معاصر ایران است که بیشتر آثارش بهصورت فیلم است و واقعیت سینمایی داشته؛ این رابطه آثار و سینما در حدی است که بعضیها فرض میکنند مرادی کرمانی به قصد فیلمنامه شدن داستان مینویسد در صورتی که او این نکته را رد کرده و گفته به دلیل انس با تئاتر سبک بیان سینمایی را در نگارش داستانهایش قرار داده است. رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه گفت: بسیاری از قصههای هوشنگ مرادیکرمانی به زبانهای مختلف ترجمه شده است و میتوان گفت مرادی کرمانی شناختهشدهترین داستاننویس معاصر ایران در خارج از کشور است. زبان سالم و درستی زبانی که گفتاری و عامیانه است اما از نظر دستوری غلط نیست و قابلیت تعلیم دارد، نکته مهم داستانهای اوست. آثار مرادی کرمانی زبان سادهای دارد و جملاتش حتیالامکان کوتاهاند و این از خصوصیات زبان یک نویسنده است. وسعت واژگانی در آثار مرادی کرمانی به چشم میخورد، او زندگی را بیان میکند و واژگان را به استخدام خود در میآورد، در نوشتههایش شما خواننده جزئیاتی از زبان مردم روستانشین میبینید. عرصه نگاه مرادی کرمانی وسیع است و همین امر به واژگان او وسعت بخشیده، زبان مرادی کرمانی سرشار از ضربالمثل، استعاره و کنایه است؛ در واقع آموزش فرهنگ است. نوشتههای او طنز ملایمی دارد و طنزپردازی او به شکلی است که قصهای برای خنداندن میگوید اما خودش نمیخندند. درون مایه کارهایش ابعاد مختلف دارد و جای پای طبیعت در کارهایش دیده میشود این به زیست و زندگی او بازمیگردد. مرادی کرمانی روستا را با همه ابعادش به تصویر میکشد و این تجربه ایرانی و جهانی را با بن مایه روستایی ترکیب کرده است.
جامعه در آینه داستان
حدادعادل در پایان سخنانش گفت: در مجموع آثار مرادی کرمانی سرشار از حس انسانی است، یعنی داستانهایش جریان عادی زندگی را بیان میکند و اینطور نیست که خواننده را در انتظار نگه دارد و با اتفاقات معجزهواری روبهرو کند، آثار مرادی کرمانی یک نوع جامعهشناسی است و جامعه در آینه داستان نمود یافته است. مرادی کرمانی به آن چیزی که انسان را انسان میکند در داستانهایش اهمیت میدهد. بومی بودن نیز از ویژگیهای داستان اوست که به هنگام ترجمه کتابهایش فرهنگ کشور را معرفی میکند. کتابهای کرمانی در برانگیخته شدن شوق مطالعه در زمان ما موثر بود. حالا نگرانیم که نوجوان امروزی علاقهای به مطالعه کتاب نداشته باشد؛ چراکه همه به سمت فضای مجازی رفتند. در چنین اوضاعی کتابهای مرادی کرمانی انگیزه ایجاد میکند و ورودی خوبی است که نوجوانها با کتاب آشنا شوند. آقای مرادی هم این موضوع را درک کرده و برای حضور در جمع نوجوانان و جوانان احساس وظیفه میکند، رابطه صمیمی خود را تقویت میکند و اهمیت زبان فارسی را برای نوجوانان و جوانان گوشزد میکند. او از هیچ فرصتی برای اهمیت تاکید بر زبان فارسی چشمپوشی نمیکند.
«مرادی کرمانی نماد ادبیات کودک و نوجوان است»
در ادامه این مراسم، فریدون عموزاده خلیلی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت: خوشحالم که به واسطه هوشنگ مرادی کرمانی ادبیات کودک و نوجوان در فرهنگستان بروز میکند. هوشنگ مرادی کرمانی نماد و نشانه ادبیات کودک و نوجوان است. وی افزود: در مورد مرادی کرمانی صحبت سخت و آسان است. آسان است به این دلیل که مرادی کرمانی شخصیتی فروتن و ساده دارد همانطور که در آثارش جلوه میکند اما سخت است از این جهت که در عمق این ظاهر ساده که در داستانها جلوه میکند یک دریای عمیق از فرهنگ و ادبیات نهفته است. مرادی کرمانی در فرهنگ کودک و نوجوان ما یک شخصیت بزرگ است. این نویسنده کودک و نوجوان گفت: مرادی کرمانی واقعیت موجود تجربه زیسته خودش را در داستانهایش به کار میگیرد و این تجربه زیسته را به داستانهایی تبدیل میکند که واقعیت را پیش روی ما میگذارد؛ بنابراین رنج و فقر در داستانهایش شیرین میشود، همین میشود که رنج و فقر داستان قصههای مجید برای ما شیرین و آموزنده میشود. این نوع نوشتن او را تشبیه میکنم به نوع فیلمهایی که در سینمای نئورئالیسم ایتالیا ساخته شده است. وقتی داستانهای مجید را میخوانید، مثلا داستان ماهی که تبدیل به ملخ دریایی شد و داستان اردوی قصههای مجید از نظر رنج فقر وحشتناک است اما شما به هنگام خواندن لبخند دارید و این فائق آمدن بر پارادوکس و رنج است. کار بزرگ مرادی کرمانی قصه نوشتن و خلق شخصیت مجید نیست. خلق یک داستان است که زندگی با آن هویت میگیرد. مرادی کرمانی بچههای قالیباف خانه، تنور و خمره را نوشته است که همگی رنجهای اجتماعی هستند. شما در داستان خمره میبینید که با یک شئ مثل خمره یک داستان و رمانی شکل گرفته که سراپا رنج توأم با شیرینی و شوخی خاص مرادی کرمانی است اما تنها این نبوده که مرادی کرمانی را مرادی کرمانی کرده است. عموزاده خلیلی در پایان گفت: مرادی کرمانی فضا، لوکیشن و یا مکان داستان را خلق کرده که هرکدام به تنهایی کافی است که یک نویسنده را نویسنده بزرگی کند. ساختن یک شخصیت مثل مجید مهم است اما مرادی کرمانی یک جهان تازه ای را خلق کرده که میتوانیم با توجه به آن درک کنیم مفهوم جهان خلقت چیست. مرادی کرمانی یک جهان واقعی میسازد. مرادی کرمانی از تجارب جهان زیسته خودش با مناعت طبع در نوشتههایش استفاده کرده است. شاید یکی از مهمترین ویژگیهای داستان مرادی کرمانی به زبان ساده نوشتن و رگههایی از طنز در داستان است. درحالحاضر میبینید که نسل جوان هم بهدنبال کتابهاییاند که طنز داشته باشد. ویژگی داستانهای کرمانی این است که مثل هیچکس نیست و فقط خودش است؛ بنابراین او را باید با خودش سنجید.
حفظ میراث فرهنگی زبان در آثار مرادی کرمانی
شهین نعمتزاده، عضو شورای واژهگزینی هم در این مراسم گفت: مرادی کرمانی در سطح ملی و بینالمللی افتخارات زیادی داشته و یکی از آنها ثبت همه مجموعه آثارش در فهرست جهانی بهدلیل تاثیرگذاری در گروههای مختلف سنی و بهرهمندی از موضوعات مهم است. خلاقیت، ذهن قصهپرداز، فرهنگ کرمانی و قدردانی مردم کرمان از جمله نکاتی است که درباره مرادی کرمانی باید به آن اشاره کرد. وی افزود: استفاده از واژگانی با لهجههای کرمانی از ابتکارات مرادی کرمانی است. توجه به لهجه کرمانی در آثار مختلف او نمود دارد. به نظرم مرادی کرمانی یکتنه کار میراث فرهنگی را در حوزه ثبت واژهها انجام داده است. در ادامه آزاده خلیلی، دانشآموخته زبان فارسی به نقد آثار مرادی کرمانی پرداخت و نکاتی را درباره آثار او گفت. همچنین هومن مرادی کرمانی فرزند هوشنگ مرادی کرمانی متنی را درباره پدر خود قرائت کرد و در آن درباره نگاهش به سینما با توجه به آثار هوشنگ مرادی کرمانی صحبت کرد.
در پایان این مراسم، هوشنگ مرادی کرمانی با خواندن شعری از پروین دولتآبادی با عنوان «چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم / دامنی زگل دارم بر چه کس بیفشانم» گفت: از ریاست فرهنگستان و سایر دوستانی که مقدمات برگزاری این جلسه را فراهم کردند، تشکر میکنم. حرف تازهای ندارم جز اینکه انقدر مطلب در این جلسه درباره من گفته شد که خودم نمیدانستم. از همسرم سپاسگزارم که من و حرفهایی که درباره من زده میشود را تحمل کرد. من قابل و لایق این همه تعریف و لطف نیستم.
نظر شما