زهرا بذرافکن - خبرنگار سرویس فرهنگی: تبلیغات این شرکت در سطح شهر مدام دیده میشد و پای آن به فضای مجازی با بمباران تبلیغاتی باز شد. تا آن که دنبالکنندههای صفحه اینستاگرامی این شرکت به حدود یک میلیون رسید و طبق محتوایی که در همین صفحه منتشر میشد، آمار بالایی از فروش داشتند. از طریق بخش رضایت مشتری با انتشار محتوایی مبنی بر اظهارنظر کاربران واقعی درباره خرید و تحویلهای موفق در تعداد بالا این اطمینان به مخاطب داده میشد که میتوانید خریدی امن و خوب داشته باشید. حالا چند روزی است که اخباری با عنوان «کلاهبرداری» و سپس متواری شدن هیات مدیره و مالک این شرکت منتشر شده است و بنابراین عده زیادی از مردم که مبالغی را برای خرید کالا پرداختهاند نگران بازگشت مبالغ هستند.
یک کمپانی موجسوار
این شرکت با نام «کوروش پردازان آی سا» از سال ۱۳۹۹ به طور رسمی با شماره ثبت و شناسه ملی و با هیات مدیرهای ۵ نفره، آغاز به کار کرده است. قبل از آن از حدود ۵ سال پیش، یعنی از سال ۱۳۹۷ با فعالیتهای تعمیراتی دستگاههای موبایل شروع به فعالیت میکند. این حوزهی فعالیت در آن زمان با فراگیری استفاده از تلفن همراه هوشمند و مخصوصا پاندومی کرونا که خانوادهها را وادار به خرید دستگاههای هوشمند برای کودکان میکرد، بسیار رونق گرفته بود. به خصوص که در همان سال بود که ارزش دلار به طور ناگهانی صعود کرد و مردم اقدام به خرید دستگاههای ارزان قیمت و بی کیفیت کردند که این خود منجر به رونق این نوع کسب و کارها به علت مراجعات زیاد برای کارهای تعمیراتی به دلیل کیفیت پایین دستگاههایی که در بازار بیشترین فروش را داشتند، میشد. به نظر میآید بعد از رونق در این زمینه و جمعآوری سرمایهای قابل توجه، این مجموعه سوار بر موجهای حاصل از جریانات اقتصادی و اجتماعی تصمیم به واردات دستگاههای آیفون و لوازم جانبی و فروش آن با قیمتی بسیار پایینتر از نرخ بازار میگیرد و به نحوی در بازار انحصار ایجاد میکند.
محتوای موجود در صفحه اینستاگرامی این شرکت نشان میدهد که از حدود یک سال پیش، تحویل کالای خریداران، سر وقت یا با تاخیری قابل توجه انجام میشده است. با بررسی دقیقتر متوجه میشوید که از حدود یک ماه پیش، تحویل کالاها با تاخیر بیشتری انجام شده و گویی رضایت مشتریان این شرکت به نحوی افت کرده است.
سلبریتیها پای ثابت اتفاقات تلخ
از سالها پیش و با عمری حدود یک قرن و نیم، استفاده از تاییدکنندههای مشهور برای برندها به عنوان یک استراتژی محبوب در تبلیغات استفاده میشده است. اگر سری به قدیمیترین جراید و مطبوعات داخلی و خارجی بزنید، متوجه خواهید شد که استفاده از افراد مشهور و صاحب نام برای تبلیغ برندهای مختلف و اهداف تجاری از گذشته مرسوم و مورد توجه برندها بوده است.
با ایجاد و گسترش فضای مجازی و به خصوص پلتفرمهای تصویرمحوری چون فیسبوک و اینستاگرام، این سلبریتیمحوری در تبلیغات به این فضاها منتقل شد. در ایران نیز تقریبا از یک دهه پیش با ظهور این نوع از تبلیغات و تبعات و مسائلی که ایجاد کردهاند مواجه بودهایم. اعتماد سلبریتیها به هر برندی برای تبلیغ و حتی اظهارنظر در موضوعاتی که تخصصی در آن ندارند، اولین بار نیست که در کشور رخ میدهد. تاثیرات جبران ناپذیر این خطاها در تشخیص سلامت و قانونی بودن یک برند، دامنهای بسیار گسترده و چیزی از حدود ۱۰ هزار نفر تا چند میلیون نفر دارد. برای یادآوری معضلات رویداده پیش از این، رجوع کنید به مسائلی که با ورود سلبریتیها در عرصه جهانی به درمان کرونا رخ داد. از توصیه به خوردن الکل صنعتی و ... تا مشوش کردن افکار مردم و در نهایت ایجاد اختلال در کار سازمانهای بهداشتی جهان از تبعاتی بود که در نتیجه مداخله این افراد در این حوزه روی داد.
میدانیم که چند سالی هست یکی از دغدغههای جدی در فضای آکادمیک و حوزه عمومی، مواجهه نظارتی و قانونی حاکمیت و همچنین اصلاح رفتار مردم و ارتقای سواد رسانهای آنها در مواجهه با سلبریتیها است. اگر کمی دقیقتر به این موضوع بنگریم، از جهت تبلیغاتی، سلبریتیها بهترین گزینههای هر کسب و کاری هستند؛ چرا که نه تنها یک مخاطب تماشاگر را در خدمت برند تجاری میگیرند، که بخشی از ارتباط عاطفی میان هواداران و مخاطبان سلبریتی را نیز به برند انتقال میدهند. در واقع این رابطه هوادارانه دنبالکنندهها و سلبریتیها، به شکل عمیقی بر نگرش مصرفکنندهها و در نهایت، رفتار تجاری و مصرفی آنها جهت داده و به برند نیز هویت جدیدی میبخشد.
از حدود دو سال قبل پای سلبریتیها و سوپراستارها به تبلیغات تلویزیونی نیز باز شده و حالا تقریبا میتوان گفت که ما هر برند را با نام یک سلبریتی- ستاره به یاد میآوریم. این موضوع نشان میدهد که در فرهنگ ما استفاده تبلیغاتی و تجاری از این افراد تا چه حد پذیرفته شده و علاوه بر آن، بسیار سودده نیز هست.
اما از آنجایی که فضای مجازی و پلتفرمها در تمام کشورها و حاکمیتهای جهان از قوانین نظارتی و ضوابط جامعی برخوردار نیستند، برای فعالیت و حتی تخلف افراد حقیقی و حقوقی در این فضاها محدودیت و موانعی که در رسانههای سنتی، همچون رادیو و تلویزیون و رسانههای مکتوب و چاپی وجود داشته و دارد، نیست و بنابراین نه تنها از ورود متخلفین و شیادان به این فضا جلوگیری نمیشود، بلکه تا مدتها بعد از بروز تخلف نیز ممکن است به فعالیت ادامه داده و هیچ مانعی متوجهشان نباشد.
آن چه روشن است این که، بخش مالی و سود تبلیغات است که انگیزه اصلی سلبریتیها برای این نوع فعالیت میشود. میتوان گفت که گردش مالی قابل توجهی نیز در این زمینه وجود دارد که برای بسیاری از مردم عادی هم محرک و مشوق جدی برای سلبریتی شدن و یا پیوستن به این چرخه ایجاد میکند. بنابراین با وجود گذشت چند سال از وجود این فضا و رسانهای شدن آن با بهانههای مختلف، در سال ۱۴۰۰با قوانین سهلگیرانهتری و در سال جاری پس از مطالبههای زیاد افراد دغدغهمند و همچنین ایجاد معضلات جدی در این حوزه، برخی قوانین مالیاتی برای سروسامان دادن به جریان مالی در این زمینه وضع شده است که هنوز در اجرا دچار نواقصی است که به مرور باید رفع شود. ضوابطی همچون تعیین مالیات برای افرادی با داشتن بیش از ۵ هزار نفر دنبالکننده در اینستاگرام که از اعلام آن زمان زیادی نمیگذرد. اعمال این قانون نیز بر عهده سازمان امور مالیاتی و استفاده از اطلاعاتی است که پلیس فتا به آن دسترسی دارد.
حمله کور سلبریتیها به تبلیغات
به ادعای مالک «کوروش کمپانی» از حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر سلبریتی و اینفلوئنسرها (تاثیرگذاران) برای تبلیغات این برند استفاده شده است. تخمین هزینه این تبلیغات خیلی سخت نیست اما آن چه میتوان به عنوان دامنه اثرگذاری این تبلیغات در نظر گرفت باید عددی چندصدهزار برابر بزرگتر از تعداد سلبریتی و اینفلوئنسرهای تبلیغکننده باشد. سلبریتیهایی همچون محسن افشانی، الهام حمیدی، الهام پاوهنژاد، مریم مومن، هادی ساعی، یوسف تیموری، محسن ابراهیمزاده، اکبر عبدی، منوچهر هادی، یوسف صیادی، رضا شفیعیجم، سید جواد هاشمی و ... تنها چند تن از افرادی بودند که برای این شرکت تبلیغ کردند.
بعد از ترکیدن بمب خبری درباره این شرکت با عنوان کلاهبرداری، برخی از این چهرهها همچون الهام حمیدی و مریم مومن عذرخواهی کرده و اعلام کردند که تا جای ممکن درباره سلامت قانونی این برند تحقیق کرده بودند. برخی دیگر همچون محسن افشانی و سیدجواد رضویان نیز اعلام کردند که تایید این برند بر عهده آنها نبوده و مسئولیتی متوجه آنان نیست. با این وجود اتهامزنی به این افراد از سمت پلیس امنیت اقتصادی کشور در دست بررسی اعلام شده است.
در نهایت تنها میتوان گفت که امید به آن که مداخله سلبریتیها و اینفلوئنسرها منجر به فجایای اینچنینی نشود، احتمالا به زمان خیلی بیشتری برای آزمون و خطا در حوزه قانونگذاری و تنظیمگری نیاز دارد که تا تحقق آن فاصله زیادی داریم.
مصاحبه مالک «کوروش کمپانی» با پاپاراتزی معروف
«امیرحسین شریفیان» به عنوان مالک «کوروش کمپانی» در روز گذشته با «امین فردین» خبرنگار پاپاراتزی مستقل در خارج از ایران مصاحبهای کرده بود و در آن به بیان ادعاهایی پرداخت که در ادامه بررسی میکنیم.
شریفیان در این مصاحبه اشاره کرد که در نهایت حدود ۱۵۰ میلیارد تومان بدهی او به مردم است، این در حالی است که سندی در رسانهها دست به دست میشود که مطابق آن، این بدهی چیزی حدود ۲ هزارمیلیارد تومان است. با این وجود اما پلیس هنوز در این باره آماری اعلام نکرده و هنوز بسیاری از شاکیان این پرونده در صفهای طولانی مقابل دادگاه هستند. او به علاوه گفت که با وجود آن که جمع ارزش داراییهای فعلیاش به مبلغی نزدیک به بدهیاش به مردم میرسد، با این وجود تمام حسابهای حقیقی و حقوقی او مسدود شده و دسترسی به فروش و یا استفاده از آنها برای برگرداندن پولهای مردم را ندارد. او همچنین ادعا کرد که به دلایل بی ربط در دو ماه اخیر دفتر کارش پلمپ شده و این موضوع را به نرخ شکنی او در بازار و غرض ورزی همصنفانش ارتباط داد.
مثلث معیوب «مردم»، «سلبریتیها» و «نظارت قانونی»
آنچه در حال حاضر در جریان است تشویش جاری در فضای مجازی و حقیقی و ترس مردم از بازنگشتن مبالغی است که برای خرید کالا به این مجموعه پرداختهاند که این موضوع علاوه بر آن که در فضای مجازی صدای زیادی به پا کرده است در فضای حقیقی نیز منجر به هجوم معترضین به دفتر مرکزی این شرکت و تخریب و غارت اموال داخل آن شد.
با این وجود این موضوع چند جنبه بسیار مهم دارد که قابل بررسی و پیگیری است. بخش اول آن، مواجهه و اعتماد مردم به این مجموعه و حجم بالای ثبت سفارش و خرید است که طبق ادعای شریفیان، قبل از این به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان در روز نیز رسیده بود. این اعتماد بر مبنای فرهنگ زندگی لاکچری و استفاده از بهترین برندهای لوازم تکنولوژیک چنان تمام زندگی مردم را دربر گرفته که به راحتی فرصتی را در احتیار سودجویانی قرار میدهد تا بتوانند با سرمایه مردم و بدون جواز قانونی جان بگیرند و در نهایت دست مردم را توی پوست گردو بگذارند.
بعد دیگر آن، ضعف سواد رسانهای مردم در مواجهه با سلبریتیها است؛ ضعفی که حالا تبدیل به یک فرهنگ عمومی در فضای مجازی شده و جه بسا که اختیار را از کاربران گرفته است. آدمهایی که در زندگی حقیقی هویتی مستقل دارند، در فضای مجازی به شدت دچار وابستگی فکری و رفتاری به سلبریتیها و اینفلوئنسرهایی هستند که بیش از همه انگیزههای مالی آنها را به این فضا کشانده است.
بخش دیگری از آن نیز معطوف به عدم جامعیت ضوابط و قوانین نظارتی در فضای مجازی حاکم بر فعالیت تبلیغاتی سلبریتی و اینفلوئنسرها است. در این باره رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا بیان کرده است که به اتهامات سلبریتیها از باب تبلیغات انجام شده برای این شرکت رسیدگی خواهد شد. با آن که این موضوع از جهت قانونی جرمانگاری نشده و مسئولیت بدهی شرکت کلاهبردار به عهده مالک حقوقی آن است اما با این وجود از نگاه حقوقی مطابق وجهه شهرت این افراد برای آنان در قانون حقی وجود دارد به عنوان «حق شهرت یا جلوت» که مطابق آن استفاده از نام و تصویر افراد مشهور برای تبلیغات و بدون اجازه آنان غیرقانونی است؛ بنابراین چنین حقی حتما مسئولیت و تکلیفی نیز باید برای آنان دربر داشته باشد که رسیدگی به آن نیز بر عهده مرجع قانونی ذیربط است.
به علاوه آن که با گذشت چند روز از این موضوع و رسانهای شدن آن، حالا اخباری مبنی بر نداشتن مجوزهای لازم از جمله مجوز برای واردات دستگاههای مذکور در چنین حجمی منتشر میشود که این خود از ضعف دستگاههای نظارتی مربوط در یک سال گذشته خبر میدهد؛ یک سالی که این شرکت چه در تبلیغات شهری، چه تبلیغات در فضای مجازی و چه میزان فروش اعداد بالایی را ثبت میکرد که میبایست چشم و گوش تمام سازمانهای نظارتی را باز میکرد.
نظر شما