۱۵ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۵
کد خبر: ۲٬۹۷۴

تقارن بهار طبیت با بهار بندگی موجب شد تا آوازه بهاری نو در صدا و سیما بپیچد. آوازه‌ای که مخاطبان بسیاری به دنبال آن بودند تا در نوروز شاهد شگفتانه بهاری از رسانه ملی باشند اما آنچه که در مقابل دیدگان تماشاگران قرار گرفت چندان دلچسب نبود. با اینکه مدیریان صدا و سیما از مواضع پیشین خود فاصله گرفته و چهره‌های نام آشنا به رسانه ملی بازگشته‌اند اما خبری از آن بهارِ خاطره‌انگیزی که در سالیان گذشته مخاطبان را پای تلویزیون میخ‌کوب می‌کرد، نبود. انتظار می‌رفت تقارن دو بهار موجب شود تا شاهد سریال‌هایی با محتوای غنی و جذاب باشیم اما آنچه که با آن مواجه شدیم چیزی جز کپی‌های دسته چندم و آبکی ناموفق نبود.

۸۰ کیلو عشق و رانت با طعم قورمه سبزی

آگاه ـ الناز برکاتی_ خبرنگار سرویس فرهنگی: نوروز امسال برای صدا و سیما کمی متفاوت‌تر از سالیان گذشته بود چرا که شاهد بازگشت برخی سلبریتی‌ها به قاب تلویزیون بودیم و با سریال‌هایی همچون «زیر خاکی»، «رستگاری» و «هفت سر اژدها» به استقبال بهار رفت و میزبان مخاطبان شد. از آنجایی که رسانه ملی از ابتدای سال ۱۴۰۲ درحال تدارک برای تهیه و تولید سریال‌هایی برای پخش در ایام نوروز و رمضان بود انتظار می‌رفت با این فرصت ویژه، رنگ و لعابی بهاری به رخسار رنگ پریده تلویزیون بازگردد اما گویی این فرصت حیف و میل شد. 

منبری برای ده‌نمکی

مجموعه تلویزیونی رستگاری به کارگردانی مسعود ده‌نمکی که از شبکه دو سیما میزبان مخاطبان شده است، شرح حال مردی به نام حافظ با بازی محمود پاک‌نیت است که خواب‌های بسیاری می‌بیند. او در عالم رویا یا پدر مرحوم خود و سایر درگذشتگان مواجه می‌شود و چشمش به آتش، اسکلت و بدن مردگان و ... می‌افتد، با پریشانی از خواب برخواسته و نفسی تازه می‌کند و دوباره به زندگی ادامه می‌دهد. فرزند، عروس و دوستان حافظ هم داستان خاص خود را دارند، برای مثال عروس خانم به کما رفته و در حالت اغما به ذات خبیث برادر پی‌برده است. داستان این مجموعه همانند سریال‌های اغما، احضار، ملکوت و او یک فرشته بود است. از آنجایی که سریال‌های ماورایی اینچنین جذاب و پرمخاطبی در قاب رسانه ملی و در مقابل چشمان مخاطبان به تصویر کشیده شده است، انتظار می‌رفت رستگاری هم پر مغز و پرمحتوا و سرتر از آثار گذشته باشد اما ترکیبی از همه آن‌ها با کیفیتی تنزلی است و آنچه که ده‌نمکی می‌خواهد بگوید این است که شیرفهم شوید سزای بد بودن و انجام اعمال بد آتش و عذابی سخت است. او تمام مسائلی که از بچگی به ما آموخته‌اند را به تصویر کشیده است بدون هیچ افزوده‌ای! مشخص نیست که سریال ساخته است و یا به روی منبر رفته است. در یک کلام رستگاری، سریالی است با شعارهای گل‌درشت، صحنه‌هایی از آتش و اسکلت بدن آدمیان، خواب‌های پریشان، فضاسازی اگزجره و اعصابی که از مخاطب بر باد می‌رود، بی آنکه حرفی تازه و تاثیرگذار داشته باشد. علاوه بر این‌ها مورد عجیبی که بسیار حاشیه ساز شده است تفکیک جنسیتی در تیتراژ سریال است و نام بازیگران زن و مرد از هم جدا شده است. حتی نام بازیگر مردی که نقشی بسیار کوتاه در سریال دارد، زودتر از نام نقش اول زن در تیتراژ آمده است. مشخص نیست هدف ده نمکی از این کار چه بوده است؟‌ اما تفکیک جنسیتی در تیتراژ یک سریال امری بی‌سابقه محسوب می‌شود. اینکه ابتدا نام بازیگران مرد در تیتراژ نوشته شود و تازه انتهای ماجرا نوبت به بازیگران زن برسد، توهینی آشکار به هنرمندان خانم است. مسعود ده نمکی پیش از سریال «رستگاری»، سریال «دادستان»، «معراجی‌ها» و «دارا و ندار» را در کارنامه خود دارد. اما این سریال از دیگر سریال‌های او ضعیف‌تر است به شکلی که انتقاد مخاطبان را به همراه داشته است. یکی از کابران با انتقاد از دیالوگ‌های سریال نوشته است:‌ «آقای ده نمکی عزیز! خواهشاً، لطفاً میشه دیگه فیلم و سریال نسازی، این همه دیالوگ قلمبه سلمبه اعصاب خوردکن از کجا در میاری آخه مومن؟ چرا باید انقد بد و حال بهم زن به هر موضوعی بپردازی.»

اژدهای بی دست و پا

«هفت سر اژدها» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی یکی دیگر از سریال‌هایی است که در کنداکتور نوروزی صدا و سیما قرار دارد. باتوجه به سابقه طالبی و پروپاگاندای عجیب و غریب درباره «هفت سر اژدها» انتظار می‌رفت، شاهد حداقل داستانی عوام پسندتر باشیم اما تاکنون این اتفاق رخ نداده است. طیف وسیعی از کاربران شبکه‌های اجتماعی با گرایش‌های مختلف نسبت به کیفیت بسیار پایین این سریال انتقاد کرده‌اند و بر این باور هستند که هفت سر اژدها یکی از ضعیف‌ترین سریال‌های سال‌های اخیر صداوسیما است. هفت سر اژدها علاوه بر کیفیت فنی، محتوای بسیار ضعیف و تکراری هم دارد. ساخت این سریال از نقطه صفر تا اکنون که به روی آنتن رفته، بیش از ۷ سال به طول انجامیده است. با آنکه مدت زیادی برای ساخت این مجموعه صرف شده است اما پر از گاف‌های عجیب و غریب صحنه‌ای و دیالوگ‌های آماتورگونه است. نوع پوشش‌ها، دکور، رنگ‌ها و ... چنان زیر صفر است که مخاطب عام هم متوجه آن می‌شود. داستان آن با تجمیع چند پرونده فساد اقتصادی شکل گرفته است و میان درام و تخیل پرونده‌های واقعی معلق است. در راس این قصه جوانی به نام متین سلطانخواه با بازی «مجید واشقانی» است که نقش آقازاده‌ای اهل رانت را ایفا می‌کند، آقازاده‌ای قدرتمند و پولدار که دست به هرکاری می‌زند تا پیروز میدان باشد. جهانی که در این قصه به دستان ابوالقاسم طالبی ساخته شده است برای مخاطب باورپذیر نیست، کنایه‌هایی که به افرادی چون طبری و دوستان گل‌درشت می‌زند برای مخاطب عام نامفهوم است چه برسد به آگاهان این حوزه؛ کارگردان برای نقش‌های متعدد به سراغ بازیگران نا آشنا رفته و شخصیت‌های متعدد آن، فقط صحنه را شلوغ کرده است. حتی حضور حمید صفت، خواننده‌ای که چندان هم بی‌حاشیه نبوده است آن هم با آن تتوهای رنگارنگ نتوانسته ماله‌ای بر این افتضاح بکشد. این سریال از داستانی سر راست و جذاب برخوردار نیست چرا که مشخص نیست دقیقا به دنبال چیست، هشدار درباره فساد یا افشاگری یا سیستماتیک نبودن فساد؟ تلویزیون پیش از این هم سریال‌هایی با موضوع فساد ساخته بود اما همگی شکست خورده بودند چرا که فاقد ساختار و محتوایی جذاب و حرفی نو بودند، ساخته طالبی هم از از این قضیه مستثنی نیست. در خلال این داستان تلاش شده تا اصالت خانواده و بانوی ایرانی را هم به تصویر بکشد که بسیار خوب است اما سئوال اینجاست که آیا آشپزخانه و آشپزی و پختن خورشت و غذاهای رنگارنگ نماد بانوی ایرانی است یا پوشیدن لباس‌های سر تا پا مشکی نماد هکرهاست یا دزدهای شکرستان؟ بنابراین حواشی و نواقص این سریال پایانی ندارد و تا الان فضا نشان می‌دهد «هفت سر اژدها» نتوانسته آن‌طور که باید و شاید اقبالی داشته باشد. در حالی‌که بازار مجازی برای گرفتن گاف‌های صحنه‌ای، آکسسوار و بخش‌های دیگر در صحنه سریال‌ها و فیلم‌ها داغ است. تاکنون بیشترین گاف را «هفت سر اژدها» ابوالقاسم طالبی به خودش اختصاص می‌دهد. در نهایت این سریال ضعیف بدترین اتفاق این روزهای صدا و سیما است.

۸۰ کیلو عشق و رانت با طعم قورمه سبزی

نجاتِ کنداکتور نوروزی با ۸۰ کیلو عشق

مجموعه «زیرخاکی ۴» که تا قبل از شب‌های قدر مهمان مخاطبان شبکه یک سیما بود، چهارمین فصل از این سریال محبوب کمدی به شمار می‌آید که از اواخر دهه ۹۰ به کارگردانی جلیل سامان به تولید رسید و تاکنون با چهار فصل ادامه پیدا کرده است. در این فصل فریبرز (پژمان جمشیدی) باز هم درحال تلاش برای یافتن گنج قدیمی خودش است. قرار گرفتن فریبرز به عنوان شخصیت اصلی در موقعیت‌های عجیب و به نمایش کشیدن برخی تضادها منجر به خنده می‌شود نمی‌توان ادعا کرد که «زیرخاکی ۴» سریالی پر ملات با موقعیت‌های متعدد کمدی بوده است اما نسبت به دو سریال رستگاری و هفت سر اژدها یک سر و گردن بالاتر است و توانسته مخاطب بیشتری را به خود جذب کند. طبیعتا مجموعه‌های چند فصلی، فصل به فصل بهتر می‌شوند اما ایرادی که می‌توان به این مجموعه گرفت گره‌گشایی سریع ماجراهاست و زمانی که موضوعی مطرح می‌شود با گذشت اندک زمان و بدون هیجان کافی نتیجه به بار می‌نشست. سیکل فصول گذشته در این فصل هم ادامه داشت و فرجام فریبرز در شرایط گوناگون برای مخاطب تاحدی قابل حدس بود، این کمبود غافلگیری‌ها اندکی لطمه به قصه وارد کرد. «زیرخاکی» برای پیشروی از حد متوسط یه ایده‌های ناب‌تر و قصه‌های پرکشش‌تر نیاز داشت. شاید فریبرزِ این سریال چندان نیازی به داشتن کاراکتر نقی، رحمت و یا ارسطو ندارد اما اتکاء بیش از حد به دو شخصیت اصلی یعنی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی کافی نیست، اما نباید از درخشش این زوج و دوئل‌های جانانه‌شان چشم پوشی کنیم. عاشقانه‌های ساده و ملموس میان فریبرز و پری، حتی در شکل تربیت فرزندی که دارند، خیلی راحت و بی‌تکلف و صمیمی یادآور سبکی از زندگی است که این روزها لابه‌لای شتاب و عصبیت روزمره گم شده است. 

صدای شکستن تنگ جذابیت صدا و سیما به گوش می‌رسد

همیشه در سال‌های نه چندان دور و در ایام نوروز و ماه مبارک رمضان بهترین سریال‌ها از تلویزیون پخش می‌شدند، با اینکه انتظار می‌رفت با همزمانی این دو مناسبت و ادعای تحول در رسانه ملی، سریال‌های جذاب و جدیدی در مقابل چشمان مخاطبان قرار گیرد، اما عملکرد این رسانه خلاف انتظارات بود و به جای اینکه سریال‌های جدید نوروزی برای بیننده دلچسب باشند مجموعه‌های تلویزیونی که در سال‌های گذشته منتشر شده بودند همچون سری‌های «پایتخت» و «خانه به دوش» که مجدد از شبکه آی‌فیلم پخش شدند اقبال بیشتری داشتند و این نشان از آن دارد که مخاطبان ترجیح می‌دهند به تماشای قصه‌های تکراری گذشته بنشینند اما وقت خود را برای سریال‌های نحیف و آبکی جدید هدر ندهند.  با این اوصاف به صراحت می‌توان گفت در مهم‌ترین روزهای نوروزی و ایام ماه مبارک بیش از آنکه سریال‌ها برای مخاطبان سرگرمی ایجاد کنند و آن‌ها را پای تلویزیون بنشانند جُنگ‌های شبانه و برخی دیگر از برنامه‌ها آن‌هم به ندرت مورد توجه بوده است. حتی با آنکه ابوالقاسم طالبی حمید صفت را به عنوان نقش اصلی داستانش قرار داده بود و از آهنگ رپ الوالو خدا که او خوانده بود در سکانسی از فیلمش استفاده کرده، اما نتوانسته بود توجهات را به خودش جذب کند. همچنین ده‌نمکی هم گمان کرده بود با داستان ماورایی‌اش می‌تواند در دل مخاطبان نفوذ کرده و احساسات آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد، شکست خورده است. بنابراین بهاری که پیش از سال نو وعده داده شده بود در تلویزیون و سرگرمی محوری آن، خزان شد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.